انتخاب- ربیعی، دستیار اجتماعی رییس‌جمهور: اگر عده‌ای با توطئه و نقشه بخواهند یک نظام سیاسی را به فروپاشی بکشانند، فقط با دیدگاه‌هایی چون «هسته سخت» می‌توانند موفق شوند / پیاده شدن رویکرد این افراد، به‌طور واضحی در برنامه‌های صدا و سیمای یک دهه اخیر، قابل مشاهده است / اینها موجودیت‌ و بقایشان در سیستم، منوط به عدم رضایت و قهر اکثریت بالای جامعه از کنش سیاسی است
10 آوریل 2025
ساعت انتشار مطلب : 12:04 | Print This Post Print This Post
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars (No Ratings Yet)

علی ربیعی به اینکه برخی افراد اخیرا به‌طور مکرر در خصوص خطر بی‌انگیزگی و از دست رفتن هسته سخت و ارتباط آن با نظام سیاسی به شکل مستقیم و غیرمستقیم سخنانی مطرح کرده اند واکنش نشان داد.

 

علی ربیعی دستیار اجتماعی رییس‌جمهور به اینکه برخی افراد اخیرا به‌طور مکرر در خصوص خطر بی‌انگیزگی و از دست رفتن هسته سخت و ارتباط آن با نظام سیاسی به شکل مستقیم و غیرمستقیم سخنانی مطرح کرده اند واکنش نشان داد.

به گزارش «انتخاب»، متن یادداشت او به شرح زیر است:

در روزهای اخیر، به طور مکرر در خصوص خطر بی‌انگیزگی و از دست رفتن هسته سخت و ارتباط آن با نظام سیاسی به شکل مستقیم و غیرمستقیم سخنانی مطرح می‌شود.

در این یادداشت، برآنم که به چند نکته در خصوص خطرات مغایر امنیت ملی و انسجام اجتماعی این دیدگاه اشاره کنم:
 
۱- این نوع تحلیل‌، ناشی از نوعی تفکر و رویکرد است که بیشتر از سوی جریان و گروهی مطرح می‌شود که موجودیت‌ و بقای‌شان در سیستم سیاسی و اجتماعی منوط به عدم رضایت و قهر اکثریت بسیار بالای جامعه از کنش سیاسی است. در حقیقت بقای این جریان، محصول یأس و ناامیدی مردم از بهبود وضع جامعه و در نتیجه مشارکت سیاسی است.

بنابر شواهد برآمده از سنجش‌های معتبر و نیز یافته‌های مطالعاتی‌ام، این افراد حتی اساسا به هیچ‌وجه اکثریت بالای دینداران طرفدار نظام سیاسی را نمایندگی نمی‌کنند. نگاه کنید نتایج نگرش‌سنجی در مورد حجاب و تفاوت دیدگاه معتقدین به حجاب با این گروه در مورد موافقت با برخوردهای فیزیکی و نیز تفاوت میزان رای مشارکت‌کنندگان در دو انتخابات‌ اخیر مجلس و میزان رای مردم به این جریان؛ در صورتی‌که تعداد افراد معتقد تفاوت فاحشی با میزان رای این افراد دارد.
 
۲- به یاد دارم در جریان فعالیت‌های کارگری، یکی از هم‌صحبت‌های سیاسی دهه پنجاه من، به گروه‌های مارکسیستی پیوسته بود. با هم کتاب سفیدرنگ «ژرژ پولیتسر» را می‌خواندیم. حضور او در گروه‌های چپ مارکسیستی با تحولات فکری زیادی همراه بود. از حزب توده به سمت چریک‌ها گرایش پیدا کرد.
 
 زمانی به سازمان مائویستی «توفان» پیوست و در نهایت سر از گروه « اشرف دهقان» درآورد. هفت، هشت سالی از من بزرگ‌تر بود. در اوایل دهه شصت، زندانی شد. بعدها به رسم رفاقت به دیدارش رفتم. از او پرسیدم: « مگر در مارکسیسم چقدر اختلاف نظر وجود دارد که هر روز یک انشعاب جدید با یک جزوه قطور جدید تولید و دیگران را رویزیونیست می‌خوانید؟ »
 
او در کشاکش این فراز و نشیب‌ها بسیار خسته و مساله‌دار به نظر می‌رسید. به من گفت: ببین رفیق قدیمی! ما اول برای رده سازمانی و انتخاب همخانه در خانه‌های تیمی دعوای‌مان می‌شود بعدا ایدئولوژی آن را می‌نویسیم.
 
من فکر می‌کنم القای این نوع تفکر از سوی برخی از افراد این جریان، رابطه مستقیم با بقای‌شان در ساختار قدرت دارد. بیش از آنکه این اظهارات برآمده از یک دل‌نگرانی ناب دینی باشد، ناشی از فلسفه وجودی و ایدئولوژی ماندگاری در ساخت قدرت است بدین معنا که اینگونه مواضع، بیشتر ایدئولوژی ماندگاری سیاسی است تا دلسوزی برای جامعه.
 
در بسیاری موارد دیدگاه این افراد با رهبران تئوریک انقلاب و پدران قانون اساسی در تعارض است.
 
۳- با تسلط این جریان بر حوزه‌های خاص فرهنگی و رسانه‌ای در ایران، از بیش از یک دهه قبل، نظریه‌ای به شکل قدرتمند قوام گرفته و هرچند به شکل صریح اعلام نشده اما در عمل به مرحله اجرا گذاشته شده است.
 
براین اساس، یک تئوری با این باور شکل گرفته که عملیات تحکیمی (اعم از اقناعی و ترغیبی) روی عده‌ای کم و تقویت این افراد به عنوان وفاداران به سیستم و نظام، راه‌حل حفظ امنیت ملی و حفظ نظام سیاسی است.
 
به نظرم این نظریه از وقتی قدرت گرفت که آرام آرام شکاف بین روش حکمرانی و آرای اکثریت جامعه شکل گرفت که خصوصا در انتخابات‌ها بیشتر نمایان شد. به علاوه برخی اعتراضات خیابانی، این شکاف را بیشتر نشان داد.
 
پیاده شدن این رویکرد، به‌طور واضحی در برنامه‌های صدا و سیمای یک دهه اخیر، قابل مشاهده است.
 
۴- معتقدم این خطرناک‌ترین رویکرد برای حفظ امنیت ملی، ثبات و آینده نظام سیاسی در کشور است. چندی پیش در مورد «پدیده اقلیت چشمگیر» و فریبایی و فریبندگی آن نوشتم. اقلیت چشمگیر در یک رابطه مناسکی و خیابانی، نوعی فریبایی و فریبندگی در درون خود دارد.
 
۵- به‌طور کلی نظام‌های سیاسی زمانی می‌توانند موجودیت خود را حفظ کنند که براساس یک رضایت؛ مقبولیت و پذیرش عامه حداکثری جامعه را به دست آورده باشند. این نوع نسبت مردم با نظام‌های سیاسی است که در درازمدت؛ ماندگاری، ثبات و حتی توسعه را ممکن می‌سازد، در غیر این صورت تهدیدها و خطرات زیر در پیش‌رو خواهد بود:
 
وقتی عموم جامعه با نارضایتی همراه شدند، گسترش سیاست‌های مورد تاکید جریان پیش‌گفته از جمله قوانینی که تعارض با جامعه ایجاد می‌کنند به بهانه تامین خواسته هسته سخت؛ در میان مدت، احتمال نشان دادن نارضایتی‌ها به اشکال مختلف و در نهایت در خیابان‌ها را افزایش می‌دهد. این پیامد ضد امنیت ملی، حاصل از چنین رویکردی است.

– بر اساس تصور این افراد، در چنین مواقعی اقلیت وفادار به خیابان خواهند آمد. این جریان، عوامل سبب‌ساز حضور اعتراضی مردم در خیابانها (که خود بخشی از پدید آورندگان آن بوده‌اند) را به کلی نادیده می‌گیرند.

چنین روندی حتی در صورت وقوع، در دراز مدت آثار ضدامنیت ملی خواهد داشت.

۷- نکته قابل تامل این است که صاحبان این‌گونه تفکر، اساسا خود را بی‌نیاز از اقناع عمومی، ایجاد رضایت حداکثری و دوری از تعارض با جامعه می‌دانند. 

سیاست ایجاد رضایت عامه، رفتن به سوی جلب اکثریت در مقابل تهدیدات حداکثری و رفتن به سمت اجرای سیاست‌های رضایت‌بخش برای هسته سخت که می‌تواند تعارض با اکثریت جامعه را به همراه داشته باشد، آثار ناخوشایندی را برای ثبات کشور پدید می‌آورد. 

۸ – در چنین مواقعی نظام‌های هوشمند، درست برعکس این دیدگاه‌ها، سیاستهای زیر را در پیش می‌گیرند:

با به‌کارگیری سیاستهای ترغیبی و اغنایی به گونه‌ای که اکثریت جامعه از نسبت حکومت با خود احساس عدالت نمایند و بر اساس (نظریه عدالت Equity theory)، داده‌ها و ستاده‌های خود را با هر گروه و جریانی مقایسه نمایند، احساس رضایت حاصل شود. در این‌صورت سیاست‌های متکی بر خالص سازی جایگاهی نخواهد داشت و جامعه به خودی و غیر خودی و بیخودی! تقسیم نمی‌شود. امتیاز و سهمیه‌ای خاص جامعه را پاره پاره نمی‌کند. اما نگاه کنید که در کشور ما، چگونه تعداد برون ایستادگان و بیرون‌ماندگان به شکل روزافزون بیشتر و بیشتر می‌شود.

نظام‌های سیاسی هوشمند با گسترش سیاست‌های همزیستی مسالمت‌آمیز، به دنبال فصل مشترکی از هویت‌ها، فرهنگ‌ها و طبقات اجتماعی حرکت می‌کنند؛ حتی زمینه حضور هموطنان و نخبگان  مهاجر خود را در مشارکت‌های اداری، اقتصادی، سیاسی و… فراهم می‌آورند.

بر اساس مطالعاتی که در کتاب «جامعه‌شناسی تحولات ارزشی» نیز منعکس کرده‌ام، سه دسته از ارزشها در جامعه وجود دارند که پدید آورنده کنش‌های اجتماعی هستند:

– ارزشهای رسمی که مورد نظر نظام سیاسی است، 

– ارزشهای میان مردمی که در ترکیبی از عادات، سنن، فرهنگ دیرین و تاثیرات جهانی در میان مردم جاریست،

– ارزشهای مشترک؛ ارزشهایی که جامعه و حاکمیت در خصوص آنها اشتراک نظر دارند.

نظام‌های هوشمند درصدد گسترش ارزشهای مشترک هستند. بنابر نظریه "ارزش-کنش"، هر چه  بر ارزشهای خاص‌گرایانه تاکید شود، کنش‌های تعارضی بیشتر می‌شود و صرفا در سایه گسترده بودن ارزشهای مشترک است که قوام جوامع بیشتر شده و امنیت ملی مستحکم‌تری تجربه خواهد شد. 

گاهی اوقات می اندیشم اگر عده‌ای بنشینند، با توطئه و نقشه، با طراحی‌های زیاد بخواهند یک نظام سیاسی را  تهی کرده و به فروپاشی بکشانند فقط با نظریه‌های مبتنی بر تقسیم کردن و جداکردن جامعه و دیدگاه‌هایی چون هسته سخت و …. می‌توانند موفق شوند.


نظرات کاربران :

ارسال یک پاسخ

معادله امنیتی *

اطلاعات مطلب
  • ارسال كننده : tahlil با 5472 مطلب ارسالي
  • كد مطلب : 18993
  • تعداد ديدگاه هاي به ثبت رسيده : ۰ ديدگاه
آخرین اخبار
تبليغات