اتحاد خبر- اختصاصی اتحاد خبر/ سرویس ادبیات حماسی شاهنامه و اسنادِ نامِ خلیجِ فارس
07 مه 2025
ساعت انتشار مطلب : 19:50 | Print This Post Print This Post
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars (No Ratings Yet)

اتحادخبر-مهدی بردبار: در دهه های گذشته گفتمانی کاملاً غلط و بی اساس بر سرِ زبان های عموماً کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس افتاده که انکارِ نامِ «خلیجِ فارس» یعنی همان شاخابی که در جنوبِ غربی کشورِ تاریخی مان ایران واقع است می باشد. این مطلب تا آنجا پیش رفته که حتی برخی «خلیجِ فارس» را با عناوینی جعلی و من در آوردی چون «خلیج یا خلیجِ عربی!» می نامند که…

مهدی بردبار:

چکیده

در دهه های گذشته گفتمانی کاملاً غلط و بی اساس بر سرِ زبان های عموماً کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس افتاده که انکارِ نامِ «خلیجِ فارس» یعنی همان شاخابی که در جنوبِ غربی کشورِ تاریخی مان ایران واقع است می باشد. این مطلب تا آنجا پیش رفته که حتی برخی «خلیجِ فارس» را با عناوینی جعلی و من در آوردی چون «خلیج یا خلیجِ عربی!» می نامند که هیچ گونه پایه و اساسِ تاریخی و استواری ندارد. [ناگفته نماند که برخی از متفکران منصفِ عرب برای نمونه مجله الاهرام العربی شماره ۲۱۹ ، سال ۲۰۰۱ کتابِ تطویر العلاقات به این حقیقت اعتراف کرده اند که هیچ سندِ تاریخی برای تغییرٍ نامِ خلیجِ فارس وجود ندارد و سکونت فعلی اعراب و وجودِ دولت هایِ عربی در سواحل این خلیج ، دلیلِ منطقی برایِ تغییرِ نامِ کهن و تاریخیِ آن نیست. دکتر محمد عجم]حقیقت این است که بحث بر سرِ نامِ «خلیجِ فارس» کنشی ملی ست و پاسداری از آن وظیفه ی تک تکِ افرادِ جامعه ی ایرانی ست و اگر از آن عدول شود یا انفعالی صورت گیرد قطعاً میهن دوستی را به کناری انداخته ایم و حق کاملاً طبیعی و به حقِ ایرانیان را ضایع کرده و رفته رفته باید منتظر روداریِ بیشترِ کشورهای عربی برای ادعاهایِ پوچِ دیگری چون مالکیتِ سه جزیزه ی استراتژیکِ ایرانی یعنی «تنبِ کوچک ، تنبِ بزرگ ، ابوموسی» باشیم. نگارنده در این جُستار می کوشد که نامِ تاریخیِ «خلیجِ فارس» را در آغاز در شاهنامه نشان داده سپس داده هایِ تاریخی درباره ی آن را از میانِ وفورِ اسنادِ تاریخی به دست دهد.

متن:
مهدی سیّدی فَرُّخَد در مدخلِ شهرِ " گُجاران " از کتابِ فرهنگِ جغرافیایِ تاریخیِ شاهنامه می نویسد: «گُجاران یا کجاران شهری بوده است در کنارِ " دریایِ پارس یا خلیجِ فارس " که در آغازِ پادشاهیِ اردشیرِ ساسانی ، بنا بر داستانِ رمزآمیزِ " کرمِ هفتواد» مردمِ آن با رهبریِ هفتواد [به معنیِ صاحبِ هفت پسر] دژی در جوارِ آن بر رویِ کوهی ساخته و یاغ شده اند ، به گونه ای که سپاهِ اردشیر را به برکتِ وجودِ کِرمِ مرموز شکست داده اند. در آغازِ داستانِ " کِرمِ هفتواد " توصیفِ شهرِ گُجاران چُنین آمده است:
بَبین این شِگِفتی که دهقان چه گفت
بَدانگه که بگشاد راز از نِهُفت:
«ز شهرِ گُجاران بَه دریایِ پارس»
چه گوید ز بالا و پهنایِ پارس،
چنان که دیده می شود در شاهنامه به صراحت از «دریایِ پارس» نام برده شده است بنابراین بر این اساس نامِ «خلیجِ فارس» به اندازه ی دورانِ زندگانی فردوسی کهن است. اما این مطلب به همین جا پایان نمی پذیرد زیرا نامِ «شاخابِ پارس» بسی کهن تر از دوران فردوسی ست و به دوران هخامنشی می رسد. شرح و بسطِ تمامِ اسنادی که در این باره موجود است بسیار گسترده می باشد و چیزی حدود شش هزار سند را شامل می شود لذا نگارنده به اختصار چنان که در بالا یاد شد تنها برخی از این اسناد را فهرست وار از کتابِ «اسنادِ نامِ خلیج فارس» از دکتر محمدِ عجم در اینجا یادآور می شود:
– در کتابِ اوستا به نظر می رسد " پوئی تیک " و " فراخکرد " به خلیجِ فارس [در معادلِ دریایِ پارس که بخشی از اقیانوس را هم در بر می گرفته] اشاره دارد. در شماره ۱۸ ، فرگرد ۵ ، بخش وندیدادِ اوستا آمده است: «… من اهورامزدا آب ها را با دریای پوئی تیک [خلیجِ فارس] باز می گردانم.
– فلاسفه ، سیاحان و جغرافی نویسانِ باستان مانند: آناکسیماندرِ ملطی در نقشه ی جهان که در کتاب kleinere schriften اثرِ للول. لایپزیک بازنگری شده است ، از خلیجِ فارس نام برده است.
-هکاتوسِ ملیتی در در نقشه ای که از جهانِ آن روزگار ترسیم کرده ، از خلیجِ فارس نام برده شده است.
– تالس ملیتی ، فیثاغورث ، کوسماس ایندیکوپلیوس و نیارکوس دریاسالارِ یونانی که سواحلِ مکران و هرمز تا رودِ فرات را موردِ بازدید قرار داده بودند به نامِ خلیجِ فارس اشاره کرده اند.
– بطلمیوس ریاضیدان و ستاره شناس در کتاب جغرافیا جهان که اولین اطلس جهان با ۳۶ نقشه و یک نقشه جهان نما بوده است ، کتزیاس ، گزنفون ، ایراتوستین سریانی که ریاست کتابخانه ی اسکندریه را بر عهده داشته ، استرابون پدر علم جغرافیا ، هیپارکوس جغرافی نگارِ سده ی دوم ، گوئینوس کورتوس روفوس ، کوین توس کورسیوس تاریخ نویسِ رومی قبن اول میلادی در شرحِ حالِ زندگیِ اسکندر ، فلاویوس آریانوس تاریخ نگارِ یونانی سده ی دومِ میلادی در کتابِ آنابازیس یا تاریخِ سفرهایِ جنگی اسکندر نام خلیج فارس را به کار برده اند.
– نویسنده و نورخ رومی پومونیوس در تمامِ آثار و نقشه هایش ، دیسئارکوس ، سیلاکس کاریانده سیاح یونانی و نماینده ی ی ویژه ی داریوشِ هخامنشی ، هیمارکوس جغرافی نگارِ سده ی دوم قبل از میلاد ، پوزیدوینوس جغرافی نگارِ سوری در کتابِ اوسئانوس ، کراتس مالوسی دانشمندِ سده ی دومِ پیش از میلاد ، پلیبیوس آریان ، عیسوب اوسوس که به پدرِ تاریخِ عیسوی معروف است با توجه به کوروش نامه ی گزنفون ، تاریخ کهن ایران و دریایِ پارس را توصیف کرده اند.
– در دوره ی خلفایِ مسلمان و در عصرِ مغولان و نیز در دوره های بعد همین نام گذاری [خلیجِ فارس] همچنان رایج بوده است. در کتابی تحتِ نام ” پریپلوس اریاتریا ” سیاح یونانی قرنِ اول میلادی ضمنِ شرحِ سفرهای دریایی خود ، دریای سرخ را خلیجِ عرب ، اقیانوسِ هند را دریایِ اریاتریا ، آب های سواحلِ اومان [عمان] را دریایِ پارس و منطقه ی بارباروس [بین سواحلِ یمن و عمان ] را متعلق به پارس ها می داند و خلیجِ جنوبِ ایران را خلیجِ فارس نامیده است.
– به همین ترتیب در سایر دوره های تاریخی چه قبل و چه بعد از میلاد از این آبراه مه در زبان های مختلف با نام هایی مترادف با خلیجِ فارس نام برده شده است. بیشترِ جغرافی دانان ، ادیبان ، مفسران ، مورخان  شعرایِ عرب و مسلمان که شمارِ آن ها افزون بر سیصد نفر است همواره در طولِ تاریخ این آبراه را خلیجِ فارس و یا بحرِ فارس و گاهی بحر العجم [فارسی] می دانستند.
– در آیاتِ قرآن به صراحت از خلیجِ فارس نام برده نشده اما در چند آیه غیر مستقیم به این پهنه ی آبی اشاره شده است و مفسرانِ قدیم و جدید به اتفاق این آیات را منسوب به خلیجِ فارس می دانند. در دوره ی پیامبر و جانشینانِ ایشان اعم از خلفایِ راشدین و جانشینانِ آن ها بحرِ فترس با همین نام از شهرتِ بین المللی بیشتری برخوردار شد. در منابعِ شیعه و سنی از قولِ پیامبر روایاتی نقل شده که پیامبر در آن از بحرِ فارس نان برده است. همچنین ابن فقیه و شهاب الدین النویری و بسیاری دیگر از مفسران شیعه و سنی منظور از آیاتِ ۱۹ و ۲۰ سوره ی الرحمن را دو دریای پارس و روم دانسته اند. به طورِ کلی سوره ها و آیاتِ ذیل به بحر و بحرین (دریا و دو دریا) اشاره دارد که اکثرِ مفسرین قدیم از جمله طبری ، زمخشری ، طبرسی ، مقدسی و… و مفسرینِ معاصر از جمله علامه طباطبایی در المیزان تفسیر این آیات از بحرِ فارس و بحرِ روم نام برده اند. بحرِ فارس نزدِ اعراب دریای وسیعی بود که خلیجِ فارس فعلی فقط بخشِ کوچکی از آن است و بحرِ روم پس از سال هایِ قرونِ وسطی به دریایِ مدیترانه مشهور گشته است اما نامِ خلیجِ فارس همچنان کاربردِ خود را حفظ نموده است:
سوره ی ابراهیم: آیه ی ۳۲ ، سوره ی النحل: آیاتِ ۱۴ و ۱۵ ، سوره ی الفرقان: آیه ی ۵۳ ، سوره ی النمل: آیه ی ۶۱ ، سوره ی فاطر: آیه ی ۱۲ ، سوره ی الجاثیه: آیه ی ۱۲ ، سوره ی الطور: آیه ی ۶ ، سوره ی الرحمن: آیات ۱۹ و ۲۴.
برای مثال سوره ی الفرقان: «و هو الذی مرج البحرین هذا عذب فرات و هذا اجاج و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا [آیه ی ۵۳] اشاره به تنگه ی هرمز حائل میانِ بحر فارس و بحرِ محیط که شوریِ آب در دو سوی آن متفاوت است.
– از صدرِ اسلام تا غلبه ی مغول در بیش از یک صد کتاب کهنِ جغرافیایی ، تاریخی ، تفسیر ، اخلاقی و فقهیِ علمای مسلمان ، خلیجِ فارس توصیف شده است که از جمله ی آن ها می توان به این کتاب ها اشاره کرد: مختصر کتاب البلدان و تاریخ [احمد بن واضح اصبهانی یعقوبی] ، کتاب های المغازی ، فتوح الشام ، فتح العجم و فتح مصر [محمد بن عمر واقدی] ، الطبقات الکبری [واقدی] ، حبیت العروس و ریحان النفوس [سعید غنیمی مقدسی] ، البد و التاریخ مقدسی ، اخبار الطوال متوفی [ابوحنیفه احمد بن داود دینوری]‌ ، تاریح الرسل و الملوک [محمد بن جریر طبری] ، تاریخ بلعمی [بلعمی] ، الکامل [ابن اثیر] ، تاریخِ ابن خلدون ، کتاب الحیوان [ابن جاحز] و…
– حتی در دوره ی استیلایِ مغولان نیز اداره ی امور در دست امیرانِ ایرانی بود و مغولان پرچمِ ایران را با عنوان نماد خود پذیرفته بودند. در این دورا نیز اگر چه نامِ بسیاری از مکان های جغرافیایی تغییر کرد ولی نامِ خلیجِ فارس همچنان بدونِ تغییر ماند. برای نمونه این مطلب را از کتابِ پیروزِ مجتهد زاده و به نقل از کتابِ عربی " البد " و التاریخ [مطهر بن طاهر مقدسی] الجزء الرابع [صص ۳۲ تا ۵۷ عیناً می آوریم:
«… البحار المعروفه العظام خمسه: احدها بحر الهند و فارس و الصین ، الثانی بحر الروم و افریقیه و الثالث بحر اوقیانوس و هو بحر المغرب و الرابع بحر بنطس و الخامس بحر جرجان…»
خلاصه ی ترجمه: «دریاهای بزرگِ معروف پنج دسته اند: اول دریای هند و فارس و چین ، دوم دریای روم و آفریقا ، سوم دریاس اقیانوس که دریای مغرب است ، چهارم دریای بنطس ، و پنجم دریای گرگان [خزر = مازندران]»

نتیجه گیری
بر اساس آنچه یاد شد نامِ «خلیجِ فارس» چه در ایران باستان چه بعد از یورش اعراب بر دریای پارس توسط جغرافیدانان و تاریخ نگاران و… اطلاق می شده است و دارای پیشینه ای دست کم دو هزار و پانصد ساله است. فارغ از این همه سند تاریخی سازمانِ ملل متحد نیز نامِ خلیجِ فارس را به عنوان نام رسمی شاخابِ پارس پذیرفته است و عنوانی دیگر را چه توسط دول غربی چه توسط دولت های عربی حوزه ی خلیج فارس بر این شاخاب گذاشتن تنها رنجِ بیهوده بردن و سعیِ بی فایده کردن است. باشد نامِ خلیجِ همیشه فارس سربلند و سرافراز بماند.

سرچشمه ها:
فردوسی، ابوالقاسم، (۱۳۹۳)، شاهنامه، ویرایش هشت جلدی جلال خالقی مطلق، مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی، انتشارات مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی
عجم ،محمد، (۱۳۸۸)، اسنادِ نامِ خلیجِ فارس، نوبت چاپ: اول، انتشاراتِ اوین
سیدی فَرُّخَد ، مهدی، (۱۳۹۹)، فرهنگِ جغرافیای تاریخی شاهنامه، چاپ: اول، نشرٍ نی


نظرات کاربران :

ارسال یک پاسخ

معادله امنیتی *

اطلاعات مطلب
  • ارسال كننده : tahlil با 5508 مطلب ارسالي
  • كد مطلب : 19118
  • تعداد ديدگاه هاي به ثبت رسيده : ۰ ديدگاه
آخرین اخبار
تبليغات