روزنامه اعتماد نوشت: میتوان حدس زد و گمان برد که علت عدم شرکت بخش زیادی از واجدین شرایط چیست که مخاطب اصلیاش حکومت است ولی هیچ کس و هیچ جریانی نماینده رسمی و قابل اتکای آنها نیست و کوچکترین مدرکی در این ارتباط وجود خارجی ندارد. اکنون طیفی از انواع براندازان این عدم شرکت را به خود نسبت میدهند ولی این یک توهم بیشتر نیست، چراکه همین مصادرههای متوهمانه یکدیگر را نفی میکنند.
«آنها که رای ندادند قیم و سخنگو ندارند» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم جعفر گلابی است که در آن آمده: راجع به نتایج انتخابات ریاستجمهوری و چرایی آن سخن بسیار است، اما اجمالا نکات ضروری وجود دارد که باید به آنها پرداخت. ابتدا باید از همه شخصیتهای اصلاحطلب و دوستداران اصلاحات که طی دو، سه هفته گذشته با تمام توان برای ایران کوشش کردند صمیمانه تقدیر و تشکر کرد. ما در بعد تاریخی و اخلاقی موضوع واقعا پیروز شدیم، چون بدون دروغ و بیاحترامی و بیاعتنایی به مصالح کشور بدون چشمداشتی کار کردیم و به فعالیت میهندوستانه خود مفتخریم، اگر غمی در دلمان است برای کشور است والا کسی که حتی بیش از وظیفهاش تلاش کرده است باید خرسند و شاداب باشد و باز هم برای مردمش تلاش کند.
اما نکته بسیار مهم که بیش از هر چیز دیگری باید روشن شود، جلوگیری قاطع از موجسواری و مصادره کردن اقدام کسانی است که به علل مختلف رای ندادهاند. تکلیف رایدهندگان کاملا و مطابق مشهور و عرف دموکراتیک جهان مشخص است، آقای دکتر پزشکیان نماینده و سخنگوی حداقل ۱۰ میلیون رایدهنده و آقای دکتر جلیلی نماینده رسمی بیش از ۹ میلیون رایدهنده هستند. میتوان حدس زد و گمان برد که علت عدم شرکت بخش زیادی از واجدین شرایط چیست که مخاطب اصلیاش حکومت است ولی هیچ کس و هیچ جریانی نماینده رسمی و قابل اتکای آنها نیست و کوچکترین مدرکی در این ارتباط وجود خارجی ندارد. اکنون طیفی از انواع براندازان این عدم شرکت را به خود نسبت میدهند ولی این یک توهم بیشتر نیست، چراکه همین مصادرههای متوهمانه یکدیگر را نفی میکنند. بله نه تنها رجویون و سلطنتطلبان و کمونیستها و هرج و مرجطلبان و تجزیهخواهان و مجریان تلویزیونی و شومنها میتوانند در عالم تبلیغات رسما اعلام کنند که آن ۶۰ درصد به حرف ما در انتخابات شرکت نکردهاند، بلکه یکی از بازماندگان حکومت قاجار هم که چندی پیش علمی بلند کرده بود، میتواند در توهم اطاعت مردم از خود به سر ببرد ولی در عالم واقع مردمی که رای ندادهاند تاکنون هیچ کس را به عنوان نماینده و سخنگوی خود انتخاب نکرده و هیچ دولتی هم کسی را در این جهت به رسمیت نشناخته است.
حتی ادعای اثربخشی آنان به صورت جمعی محل اشکال اساسی است. آنان اگر توانستند فقط یک جلسه و گردهمایی با هم داشته باشند و کارشان به زدوخورد فیزیکی نرسد، میتوانند اعلام کنند که ما همگی متفقا نماینده قهرکنندگان با صندوقهای رای هستیم! حالا مردم این ادعا را بپذیرند یا نه و طریقه اعلام نظر مردم چه باشد مشکل خود آنهاست.
نکته دیگر اینکه در همین ۶۰ درصد هم مبالغه غیرمنطقی صورت میگیرد، حدود ۱۵ درصد از مردم در هر شرایطی حتی رقابتیترین انتخاباتها در هیچ انتخاباتی شرکت نمیکنند، حتی اگر تورم صفر و همه تحریمها برداشته شود و ایران آزادترین انتخابات جهان را برگزار کند تقریبا همین درصد در انتخابات شرکت نمیکنند و این درصد در کشورهای غربی معمولا بیشتر است.
پس باید روی حدود ۴۵ درصدی بحث کرد که در انتخابات شرکت نکردند و حتما پیامها و انگیزهها و علل مختلف برای عدم شرکت خود دارند که قطعا رقم بسیار بالایی است و ناظر بر نارضایتی و ناامیدی از اوضاع موجود است.
نظرات کاربران :