دکتر علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: نظارت استصوابی قابل قبول است ولی اینکه ما تحت عنوان نظارت استصوابی افرادی را که مثلاً انتقادی کردند و حتی نظری مخالف نظر ولی فقیه در یک جایی داشتند، یا اظهار نظری درباره حوادث مختلف داشتند و به این بهانهها افراد را رد کنیم، کارهای درستی نیست و مقصود از نظارت استصوابی این نیست.
به گزارش خبرنگار جماران، وی در همایش «مجلس، انتخابات و امام خمینی(س)» که در دفتر قم موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ایراد شد، دیدگاههای خود در مورد جایگاه نمایندگی، نظارت استصوابی و… مطرح کرد.
مشروح این سخنان در پی می آید:
در سخنان و پیامهای امام (رحمه الله علیه) در موضوع انتخابات، مجلس و نمایندگی می بینیم که ایشان بر مسألهی عدالت اسلامی در مجلس تأکید دارند، در مسأله ایستادگی در مقابل قدرتهای شیطانی، در توصیههایی که به نمایندگان مجلس دارند این مطالب را دارند، مخالفت با طرحهای مخالف احکام اسلام. نوع مذاکرات که توأم با نرمی و اخلاق باشد، هماهنگی مجلس و دولت، تأکید بر سیاست نه شرقی و نه غربی، و اینکه نکته سنجیها و تبدیل عبارات غیر لازم انجام نشود (یعنی مناقشات لفظی صورت نگیرد)، وسواس به خرج ندهید در کلمات و عبارات، که از آن هدف اصلی باز بمانید، تأکید بر رفاه ملت و رسیدگی به محرومان، این را چند جا تأکید دارند،(صحیفه امام،ج۱۲،ص۳۶۱تا۳۶۴) اینکه مجلس مرکز همه قانونها و قدرتهاست (همان،ص۳۴۷)و در رأس امور است (ن.ک. همان،ج۱۷،ص۱۱۵و۲۴۶)، هیچ کس در انتخابات بر دیگری مقدم نیست (همان،ج۱۸،ص۳۸۰)، و اینکه بعد از مشروطه هیچ گاه به قانون اساسی عمل نشد. [از بعد از مشروطه، هیچ گاه تقریباً به مواد مهم قانون اساسى عمل نشد] (همان،ج۲۱،ص۴۱۹)
یعنی در واقع قانون اساسی مشروطه هم قانون اساسی خوبی بود، اگر همان هم اجرا میشد شاید ۸۰ ـ ۹۰ درصد اهداف ما در جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده بود، در آن قانون اساسی هم علمای طراز اول حضور داشتند یعنی پنج مجتهد طراز اول بودند که در حکم شورای نگهبان ما بودند ولی میدانید بعد از چند سال آنها را کنار گذاشتند و افراد وابسته به قدرتهای خارجی به مجلس راه پیدا کردند، این هم از تأکیدات ایشان است که نشان میدهد حساسیتها در کجاست، یعنی در این حدود افراد وابسته به قدرتهای خارجی، افراد غیر معتقد و ملتزم به اسلام، و از این قبیل؛ نه این سختگیریهایی که امروز تحت عنوان نظارت استصوابی وجود دارد که نظارت استصوابی را اگر به این معنا بگیریم که تحقیقات محلی درباره کاندیداها انجام شود برای اینکه غیر از آن استعلامات چهارگانهای که از برخی نهادها انجام میدهد (از وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی، دادگستری و اداره ثبت)، غیر از آن میگویند ما میخواهیم در احوال شخصی افراد هم تحقیقی کرده باشیم که آیا این شخص اهل نماز و روزه است؟ یا اینکه مبادا اهل شرب خمر باشد!
نظارت استصوابی در این حد قابل قبول است ولی اینکه ما تحت عنوان نظارت استصوابی افرادی را که مثلاً انتقادی کردند و حتی نظری مخالف نظر ولی فقیه در یک جایی داشتند یا اظهار نظری درباره حوادث سال ۸۸ داشته اند و به این بهانهها آنها را رد کنیم، کارهای درستی نیست و مقصود از نظارت استصوابی این نیست. در کلام مقام معظم رهبری هم هست؛ در آن جایی که ایشان مثال میزنند میگویند مثل «یک آدم حرّافی که وابسته به خارج است مردم را فریب بدهد»، یعنی در استعلامات چهار گانه ممکن است معلوم نباشد؛ اینجا میتواند شورای نگهبان او را رد کند، در این حدود است نه در چیزهایی که بعضا بهانه میآورند و افراد را ردّ صلاحیت میکنند.
اینکه باز امام فرمودند «مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند»(صحیفه امام،ج۲۱،ص۱۰) این هم مطلب بسیار مهمی است که شهید مطهری هم یک بیان خیلی خوبی دارند. در آنجایی که درباره آزادی تفکر بحث میکنند میگویند چرا فکر باید آزاد باشد؟ ایشان در این مورد استدلال میکنند میگویند ما ببینیم اصلاً بشر در چه چیزهایی باید آزاد باشد و در چه چیزهایی نباید آزاد باشد؟ اموری که اجبار بردار نیست مثل محبت و دوستی، اینکه انسان کسی را دوست دارد، اینها اصلاً قابل اجبار نیست و نمیتوانیم بگوئیم باید کسی را دوست داشته باشی، یا اینکه ایمان اجبار بردار نیست، (لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَىِّ)؛ (قَالَتْ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلْ الإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ)؛ یعنی هنوز شما مؤمن نشده اید فعلاً میتـوانیم بگوئیم شما مسلمان هستید و از حقوق اجتماعی مسلمین برخوردارید ولی هنوز ایمان در قلب شما نفوذ نکرده است.
(لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَىِّ)؛ به همین دلیل در قرآن هست که (ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ )؛ یا (فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ) اما اموری که قابل اجبار است، اما کمال مطلوب با اجبار پیدا نمی شود، مثل بعضی اخلاقیات؛ مگر میشود با زور مردم را راستگو و امانت دار کرد؟ یا آنها را به افرادی امین تبدیل کرد که دزدی نکنند؟ مهم این است که انسان راستگو باشد نه اینکه صرفاً راست بگوید یعنی راستگویی در ذاتش نفوذ کند و طبیعت ثانوی او بشود.
در مسائلی هم که مربوط به رشد اجتماعی مردم است، باز ایشان(شهید مطهری) مثال میزنند که اگر بخواهید فرزندتان را درست تربیت کنید و در همه امور هدایتش کنید بچهی رشیدی بار نخواهد آمد، بلکه باید گاهی هدایت کنید و گاهی آزاد بگذارید که تجربه کسب کند و کمکم رشد اجتماعی پیدا کند، مثال میزنند به کرکس برای اینکه به بچهاش پرواز یاد بدهد گاهی میبرد بالا و رهایش میکند؛ هم هدایت و هم آزاد گذاشتن با هم. بعد مثال انتخابات را میزنند.
استاد مطهری میگویند در انتخابات(خیلی جالب است که در سال های ۱۳۴۷-۴۸ اینها را فرمودند) که(نقل به مضمون) اگر تشخیص شما این باشد که خوب است این ملّت فلان فرد را انتخاب کند اما اگر بخواهید این مطلب را به مردم تحمیل کنید و بگوئید شما نمیفهمید و باید حتماً فلان شخص را انتخاب کنید اینها تا ابد نمیتوانند رشد اجتماعی پیدا کنند. جامعه صد بار هم اگر اشتباه کند باز باید آزاد باشد و…
این خیلی مطلب مهمی است که ما خودمان را قیّم مردم ندانیم و کاری کنیم که مردم رشد اجتماعی پیدا کنند؛ شهید مطهری درباره رشد فکری هم می گویند این مسأله یکی از چیزهایی است که قابل اجبار هست ولی کمال مطلوب به این وسیله پیدا نمیشود.
در نکات دیگر امام رحمه الله علیه توصیه به شرکت در همه انتخابات است، در جای دیگر ایشان میگوید اگر کوتاهی کنید چه بسا در رأس گناهان کبیره باشد در بعضی از امور(ن.ک. همان،ص۴۲۲) یعنی اگر کاری کنیم که افراد ناصالح وارد مجلس شوند و سرنوشت مردم تغییر کند ممکن است در رأس گناهان کبیره باشد و نیاز به متخصصین رشتههای مختلف(همان،ج۱۸،ص۲۸۴)، مشورت با قشر تحصیل کرده و روحانیون در انتخابات(همان،ج۱۲،ص۲۷۸) تأکید دیگر ایشان این است که انتخاب اصلح از امور مهمه است یعنی مسئولیت اجتماعی تلقی کند، سعی کنید مثل مدرس انتخاب کنید(همان،ج۱۸،ص۲۷۸) و دیگر اینکه مجلس محلی برای بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد. (همان،ج۱۲،ص۳۶۳)
جملهای هم شهید مطهری میفرمایند(نقل به مضمون) که تحمیل وکیل ولو صالح اثرش این است که هیچ وقت مردم به رشد اجتماعی نمی رسند و مردم تجربه و عقل اجتماعی پیدا نمیکنند و مطلب دیگر اینکه بعضی از کاندیداها و نمایندگان از نمایندگی تصور درستی ندارند؛ چه کسانی که در حال حاضر نماینده هستند و چه کسانی که میخواهند کاندیدا شوند؛ به خاطر اینکه بعضی خودشان را نماینده نظام میدانند و نماینده ملت نمیدانند یعنی صرفاً مدافع نظاماند.
در مورد اینکه گاهی [به ظاهر] تزاحمی بین نظام و حقوق مردم پیدا میشود و اینها طرف نظام را گرفته و فکر میکنند نماینده نظام هستند، درست است که نظام ما مردمی است، ما تفکیک قائل نمیشویم ولی به هر حال یک نظام داریم و یک ملّت و اسلامی بودن نظام به این معنی نیست که دراینجا ظلم و خطایی نمیشود بنابراین گاهی حق مردم ضایع میشود که نماینده در آن صورت باید طرف ملت را بگیرد نه طرف نظام را؛ اینکه حفظ نظام از اوجب واجبات است پس هر کاری که در نظام شد همه را بپوشانیم درست نیست؛ مثل داستان مرگ ستار بهشتی که یک جوان وبلاگنویس بود و چیزهایی مینوشت و شاید توهین هم میکرد که به قول پلیس فتا فقط هشت بازدیدکننده داشت؛ وقتی او را به قتل برسانند و از دنیا برود، عده ای با طرح موضوع مخالفت می کنند که حفظ نظام مهمتر است، اما ما در جواب می گوییم که چون حفظ نظام مهمتر است مطرح میکنیم تا نظام اصلاح شود و دیگر تکرار نشود نه اینکه این مسائل را بپوشانیم.
نماینده باید بداند که نماینده ملت است نه نماینده نظام، اگر انحرافات و ظلمی در نظام صورت میگیرد باید مطلب را بیان کند و به همین دلیل است که شما میبینید در مجالس ما هیچ توجهی به فصل سوم قانون اساسی که درباره حقوق ملت است وجود ندارد اینکه یک عده را بازداشت میکنند و هیچ صدایی از مجلس بلند نمیشود، مطبوعات را میبندند هیچ صدایی از مجلس بلند نمیشود و همه ساکتاند برای اینکه میگویند باید از نظام دفاع کنیم، این حرف غلطی است، این مسأله ای است که متأسفانه امروز باید اصلاح بشود، ما قانون اساسی بسیار خوبی داریم که تکلیف همه مسائل روشن است، ولی وقتی از آن دفاع نکنیم چه فایده دارد؟!
آخرین مطلبم در مورد تصور غلط اکثر مردم از نمایندگی است، یعنی مردم فکر کرده اند نماینده یعنی کسی که واسطه است تا مشکلات شخصیشان را حل کند، من امروز دادگاهی در فلان شعبه دارم این را برای من حل کن، یک مقدار وام میخواهم، شغل و کار میخواهم، اگر هم دنبالش نروی دو تا دشنام هم میدهد، فکر کرده اند نماینده دنبال کارهای شخصی مردم باید باشد، این که نمایندگی نمیشود، نماینده دو وظیفه اصلی دارد یکی قانونگذاری است و دوم نظارت بر اجرای قانون که باید وقت بگذارد نه اینکه راه بیفتد دنبال شعبه شماره ۲ دادگستری و این را بیمارستان ببرد و این کار را بکند، اینها ۷۰ ـ ۸۰ درصد وقت نمایندگان را میگیرد لذا وقتی در مجلس طرحی مطرح است اصلاً حواسش نیست و نمیداند موضوع چیست؟ با موبایل صحبت میکند و همینطور از همکار کنار خود میپرسد که رأی دو بدهیم یا چهار؟ (وضعیت مطلوب) مجلس به این صورت نیست. لذا تصور مردم از (وظایف) نمایندگی هم باید اصلاح شود.
منبع:http://ali-motahari.com/
نظرات کاربران :