به گزارش میز نفت ، چندی پیش بلومبرگ که خبرگزاری مطرحی در حوزه انرژی به حساب میآید یک خبر مهم و عجیب مبنی بر اینکه «آمریکا بعد از ۷۵ سال صادرکننده خالص نفت خام شده است» را بر روی خروجی خود قرار داد. با توجه به اینکه انتشار این خبر بر روی بازار نفت تأثیر کاهشی یا کنترلی، بالایی دارد، در این گزارش تلاش میشود خبر بلومبرگ مورد بررسی و راستی آزمایی قرار گیرد:
بر اساس گزارش سالانه بیپی (BP Statistical Review of World Energy 2018) که گزارش پر ارجاعی نزد پژوهشگران حوزه انرژی بهحساب میآید، در سال ۲۰۱۷، تولید نفت آمریکا ۱۳ میلیون بشکه در روز و مصرف نفت این کشور ۱۹٫۸ میلیون بشکه در روز بوده است، اختلاف ۶٫۸ میلیون بشکهای بین مصرف و تولید نفت آمریکا بدین معنی است که این کشور در سال ۲۰۱۷ روزانه ۶٫۸ میلیون بشکه واردات داشته است و انتشار این خبر که آمریکا صادرکننده خالص انرژی شده است بدین معنی است که آمریکا توانسته است ظرف چند ماه اختلاف ۶٫۸ میلیون بشکهای بین تولید و مصرف نفت خود را پوشش دهد. اما برای راستی آزمایی این موضوع باید به سراغ سناریوهای ممکن رفت تا مشاهده شود این ادعا چقدر به واقعیت نزدیک است؟ برای اینکه آمریکا بتواند صادرکننده خالص نفت خام شود ۲ راه بیشتر ندارد، یا باید تولید خود را افزایش داده باشد و یا باید مصرف خود را بهقدر چشمگیری کاهش داده باشد. این دو سناریو در ادامه بررسی میشود:
۱- آمریکا ممکن است مصرف نفت خود را کاهش داده باشد: بر اساس گزارش بیپی در طول ۱۰ سال گذشته آمریکا نهتنها هیچگاه میزان مصرفش در نفت به زیر ۱۸ میلیون بشکه نیامده است بلکه روند روبه رشدی هم داشته است، حتی در سال ۲۰۰۸ و بعد از آن، که اقتصاد این کشور با رکود مواجه بود. بنابراین این فرض که آمریکا توانسته باشد با کاهش مصرف، ۶٫۸ میلیون بشکه اختلاف بین صادرات و واردات خود را پوشش دهد، فرض معقولی بنظر نمیرسد. در جدول زیر، مصرف نفت آمریکا در ۵ سال اخیر براساس آمارهای بی پی آمده است:
مصرف نفت آمریکا در ۵ سال اخیر
(واحد: میلیون بشکه در روز) سال ۲۰۱۳ ۲۰۱۴ ۲۰۱۵ ۲۰۱۶ ۲۰۱۷
مصرف نفت آمریکا ۱۸۴۹۰ ۱۹۱۰۶ ۱۹۵۳۱ ۱۹۶۸۷ ۱۹۸۸۰
۲- آمریکا ممکن است تولید نفت خود را افزایش داده باشد: بر اساس گزارش بی پی، آمریکا از سال ۲۰۱۳ تا سال ۲۰۱۷ تولید نفت خود را به واسطه توسعه نفت شیل از ۱۰ میلیون بشکه در روز به ۱۳ میلیون بشکه در روز افزایش داده است یعنی افزایش ۳ میلیون بشکهای در طول ۵ سال. در نتیجه، اینکه آمریکا در طول چند ماه موفق شده باشد ۶٫۸ میلیون بشکه افزایش تولید داشته باشد، باورپذیر نیست. این درحالی است که گزارشهای بیپی به دلیل کنترل قیمتهای نفت معمولاً تولید نفت کشورها را با بیش برآوردی اعلام میکند زیرا کشورهای مصرف کننده انرژی تلاش دارند با بالاتر نشان دادن ذخایر و تولید انرژی جهان، آرامش و اطمینان بیشتری بر بازار حاکم کنند و از رشد قیمت نفت جلوگیری کنند.
بهعنوان مثال بی پی آمار تولید نفت ایران در سال ۲۰۱۷ را ۴٫۹ میلیون بشکه اعلام کرده است، این در حالی است که صادرات نفت ایران در سال ۲۰۱۷ حدود ۲٫۶ میلیون بشکه و مصرف داخل آن حدود ۱٫۸ میلیون بشکه بوده که جمع این دو ۴٫۴ میلیون بشکه میشود. در نتیجه، گزارش بی پی در مورد تولید نفت ایران با ۵۰۰ هزار بشکه در روز با بیش برآوردی همراه است. در نتیجه این فرض که امریکا توانسته باشد در طول چند ماه تولید نفت خود را تا ۶٫۸ میلیون بشکه افزایش داده باشد هم رد شده بنظر میرسد.
*واقعیت چه میتواند باشد؟
واقعیت این است که به دلایل متعددی از جمله فشار بر ایران در شرایط تحریم و بالا بودن قیمت فرآوردههای نفتی در داخل آمریکا، نفت بالای ۷۰ دلار مطلوب آمریکا نیست، البته به دلیل تداوم تولید نفت شیل احتمالاً نفت زیر ۶۰ دلار هم مطلوب این کشور نیست. اما اگر هدف کوتاه مدت آمریکا برای تنبیه و تحریم ایران تا تغییر رفتار و اجبار به مذاکره مجدد، در اولویت قرار داشته باشد، تلاش برای کاهش هر چه بیشتر قیمت نفت هدف آنها خواهد بود.
از سوی دیگر اجلاس اخیر اوپک با توافق بر روی کاهش ۱٫۲ میلیون بشکهای در روز و در نتیجه افزایش قیمت نفت در طول ۶ ماهه آینده همراه بود و این موضوع برای ایران یک برد در شرایط تحریم محسوب میشد. اما در همین دوره زمانی که آمریکا میخواست فشار را کماکان بر ایران ادامه دهد و از طرفی در داخل با اعتراض افزایش قیمت فرآوردهها روبرو نشود چارهای جز انتشار این خبر نداشت، تا بتواند خبر توافق اوپک را خنثی کند. البته هدف دیرینه آمریکا یعنی کم اهمیت جلوه دادن تأثیر تصمیمات اوپک بر بازار نفت که در گزارش بلومبرگ هم به آن اشاره شده است احتمالاً از دیگر اهداف انتشار این خبر بلومبرگ بوده است.
اما ممکن است گفته شود که آمریکا آنقدر احمق نیست که دروغی به این وضوح و درشتی بگوید. جواب این است که آمریکا دروغی نگفته است بلکه احتمالاً با استفاده از ابزار ذخایر استراتژیک خود، رسانهها را فریب داده است. همه کشورهای جهان ذخایری تحت عنوان ذخایر استراتژیک برای خود دارند که اگر به هر دلیلی عرضه نفت متوقف شد حداقل برای ۹۰ روز بتوانند نیازهای خود را رفع کنند. آمریکا با دارا بودن ۱۵۰ روز ذخایر استراتژیک، بیش از سایر کشورهای جهان این ذخایر را در اختیار دارد.
در نتیجه آمریکا احتمالاً برای یک مدت کوتاه مثلاً یک ماهه از ذخایر استراتژیک خود به جای واردات استفاده میکند تا به همه اهداف خود از جمله تداوم فشار بر ایران، کاهش قیمت فرآوردهها در داخل و همچنین تحقق وعده ترامپ در مورد استقلال انرژی (هر چند برای مدتی کوتاه) برسد. ضمن اینکه بعداً میتواند ذخایر استراتژیک خود را مجدداً با نفت ارزان برگرداند. در نتیجه رسانهها و تحلیلگران حوزه انرژی در کشورهای تولیدکننده انرژی از جمله ایران باید هوشیاری بیشتری داشته باشند تا بتوانند بر بازار جهانی نفت تسلط و منافع خود را در آن برآورده کنند.
*پیشنهاد سیاستی
سیاستمداران کشوری مانند ایران که در حال حاضر مورد هجمه آمریکا قرار دارد و آینده خود را در خطر میبیند باید در بازار نفت به گونهای بازی کنند که جهان را نسبت به نفت خود نا اطمینان کنند، نه اینکه با اطمینانهای کم نتیجه در مسیر کاهش قیمت نفت قدم بگذارد. حال برای ایجاد این نااطمینانی تاکتیکها فراوانی وجود دارد که یکی از این موارد این است که ایران اعلام کند ما اجازه نمیدهیم کسی صادرات نفت ما را صفر کند بلکه ما خود داوطلبانه در طی ۶ ماه آینده هیچ نفتخامی به جهان نخواهیم فروخت و در ادامه این خبر مخابره شود که ایران به مدلی در تأمین مالی رسیده است که قادر است با استفاده از سرمایههای مردمی پالایشگاههای کوچک ایجاد کند و در طی یک سال آینده کل بنزین منطقه را تأمین خواهد کرد.
مجموعهای از این عملیاتهای روانی موجب میشود که لااقل نفت خود را که مقدار فروشش کاهش یافته است به دنیا مفت نفروشیم. ضمن اینکه میتوان در راستای کاهش ضربه پذیری اقتصادی ناشی از تک محصولی بودن بطور واقعی برخی از طرحها مانند طرح مذکور را به اجرا درآورد. در کنار پیشنهاد سیاستی، رسانهها و تحلیلگران هم بیش از پیش باید بر منافع ملی حساس باشند تا بطور ناخواسته ابزار تنگ کردن حلقه فشار علیه کشور نشوند.
منبع:میز نفت
نظرات کاربران :