بخشایش: لازمه توسعه، همراهی صنایع با بخش نظامی است
از مدل آمریکایی الگو بگیریم | برجام توپی است که ترامپ نمیتواند ضربه محکمی به آن بزند
بین الملل > خاورمیانه – احمد بخشایش اردستانی مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل منطقه ای در گفتگو با خبرآنلاین به بررسی چالشهای امنیتی و سیاست خارجی دولت دوازدهم پرداخته است.
محمد اکبری: چالشهای اصلی سیاست خارجی دولت در چهار سال گذشته ایجاد تعامل با جهان و تثبیت روند صلح و ثبات منطقه ای بوده است. شکل گیری برجام و برداشته شدن تحریمها روند مناسبی را برای ایجاد تعامل و گفتگو با دیگر بازیگران ایجاد کرد. همین روند باعث شده دولت و دستگاه دیپلماسی کشور تمایل زیادی برای پیشبرد اهداف اقتصادی داشته باشند. اما روند مناسبات امنیتی در منطقه همچنان از چالشهای موجود است. در چهار سال آینده چه روندی را می توان در سیاست خارجی پیش گرفت تا چالشهای امنیتی منطقه کاهش یابد و اهداف توسعه ای را پیش از پیش در مسیر اصلی قرار داد؟ در این باره با احمد بخشایش اردستانی مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل منطقه ای گفتگو کرده ایم. دکتر بخشایش میگوید: آمریکاییها به هر کشوری که پا گذاشتند، شرکتهایشان را نیز با خودشان همراه کردند. این مدلی است که ایران میتواند برای همراه کردن صنایع با بخش نظامی آنرا به کار گیرد. مشروح گفتگوی ما در ادامه میخوانید:
در دولت یازدهم سیاست خارجی ما بر مبنای خروج از تحریمها و شکل گیری روندی جدید در تعامل با جهان بود. به نظرتان این سیاست در دولت دوازدهم به چه شکل می تواند دنبال شود؟
من کابینه دولت را به صورت همگن و کامل ادامه دولت قبلی می دانم. بنابراین طبیعی است که سیاست خارجی ما با دولت یازدهم تغییری نکند. سیاست خارجی ما در دولت یازدهم بیشتر به مدیریت تحریم ها و شکل گیری برجام گذشت و تعامل و رفت و آمدهای زیادی بین ظریف و عراقچی و طرفهای غربی بوجود آمد. بنابراین در دولت دوازهم هم همین فضا را خواهیم داشت. اما در آمریکا دولت دیگری سرکار آمده است و باید آنرا در نظر گرفت. قصد امریکا این است که برجام را بصورت یک توپ در آورد و این توپ بصورت مرتب در رفت و برگشت خواهد بود. نه می تواند با ضربه ای محکم آنرا از خود دور کند و نه آنرا نزد خود نگه دارد. احتمال دارد امریکا تحریمها را گسترش دهد و به آن وسعت بدهد. برنامه های حقوق بشری و موشکی و تروریسم را بهانه قرار می دهند و تحریمهایی که بحث هسته ای را پوشش می داد می تواند این دفعه به این شکل پیش برود. ولی ما تلاش می کنیم هزینه نقض برجام به دوش ما نیفتد و بهتر است آنرا نگه داریم و تلاش خود را در این زمینه خواهیم داشت.
آیا چالشهای جدیدی در سیاست خارجی خواهیم داشت که اجازه تامین منافع ملی در آینده را به ما ندهد؟
اینکه در سیاست خارجی چه چالشهایی داریم، این بستگی به کشورهایی دارد که ما با آنها ارتباط داریم. ما با سه گونه کشورها ارتباط داریم. یکی کشورهای محور مقاومت هستند که متحد استراتژیک ما هستند، ما برای اینکه با کشورهای خاورمیانه در یک منطقه حساس قرار داریم و برای اینکه بتوانیم قدرت منطقه ای خود را حفظ کنیم، بنابراین جبهه مقاومت را تشکیل دادیم. در واقع جبهه مقاومت راتشکیل دادیم که اثبات کنیم که در منطقه ابرقدرت هستیم. چون قدرتهای بزرگ نمی خواهند ما را به عنوان یک قدرت شناسایی کنند ما این روند را پیش بردیم. لذا ما در عراق، یمن و سوریه این مباحث را بوجود آوردیم از این رو ما جبهه مقاومت را در این راستا ایجاد کردیم.
جبهه مقاومت ابزار تعادل بخش ما است. چون این ابزار تعادل بخش است بنابراین ما این را استمرار می دهیم. یک سری کشورها هم هستند که همسایه ما هستند و ما با اینها سیاست تنش زدایی را در پیش می گیریم. یک سری کشورها هم هستند که ابرقدرت هستند مثل امریکا و روسیه و اروپا که در واقع در ارتباط با جبهه مقاومت ما با آنها کار می کنیم. اگر سیاست نزدیکی و اتحاد داشته باشند همین سیاست را خواهیم داشت و اگر برعکس آن باشد با آنها مقابله می کنیم.
به نظر شما چالشهای امنیتی در اطراف ما چه روندی را برای سیاست خارجی ما بوجود خواهد آورد؟ موضوع بحران سوریه و ثبات در عراق برای ما چالش محسوب می شود یا فرصت؟
نظر من این است که این بحرانها که ما هم در آنها حضور داریم نوعی فرصت برای ما است و نباید به شکل چالش به آن نگریست. اگر حضور امریکا را در عراق و افغاستان ببینید، آنها همیشه به شکل فرصت به کشورها نگاه میکنند. امریکایی ها به هر جایی که نیرو می فرستند شرکت های خود را هم می فرستند. مشکل ما این است که بخش خصوصی و صنایع ما پا به پای بخش نظامی ما حرکت نمی کنند. وقتی ما در سوریه، در لبنان، در عراق هستیم طبیعتا باید بخش صنعت، ساختمان، ماشین آلات و بخش خصوصی ما هم حضور پیدا کنند. امریکایی ها همین طور هستند. اول حضور پیدا می کنند بذرهایشان را می پاشند و بعد درو می کنند. این به نوعی سرمایه گذاری محسوب می شود.
ما هم باید همین روش را دنبال کنیم. بنابراین این نیست که ما بحرانهای امنیتی را آرام کنیم و با امریکا مقابله کنیم . امریکا با ما در یک تعارض گفتمانی قرار دارد. نه ما امریکا را قبول داریم نه او ما را و امریکا دوست ندارد ما حضور داشته باشیم. چون ایران در مقابل امریکا کله شقی می کند طبیعتا دوست ندارد از لحاظ اقتصادی رشد بکند. ما باید پاشنه آشیل خود را تقوییت کنیم، ما در مسائل اقتصادی ضعف داریم. این مشکل ما است. نیاز به سرمایه گذاری و گسترش صادرات است. صادرات ما می تواند در زمینه ساختمان، مهندسی و صنعت باشد. البته باید در بخش خصوصی باشد نه دولتی.
چطور است که واقعا می توانیم موشک و در صنایع خاصی پیشرفت کنیم باید در صنایع دیگر مانند ماشین و ساختمان و دیگر بخش ها هم توسعه پیدا کنیم. یک جای کار ما لنگ است، ما می بینیم که بخش صنعت ما همپای بخشهای دیگر پیش نمی رود. اگر که به عنوان مثال صنعت خودرو خود را تقویت کنیم نه تنها در ایران بلکه در منطقه توسعه پیدا می کنیم. در نگاه به صنعت خودرو سازی برای مثال ما می بینیم که واقعا درجا می زنیم و نمی توانیم یک ماشین را با صنایع روز پیش ببریم و این باعث می شود مشتری جهانی نداشته باشیم. این باعث می شود حتی در داخل هم این صنعت بازار خود را از دست بدهد. در صورتی که ما باید در هر مدت کوتاه یک مدل جدید داشته باشیم.
باید بگویم که اگر نگاه ما به این کشورها یک نگاه امنیتی است دلیل آن این است که ما به آنها نگاه اقتصادی نداریم. ما از فرصتهای آن استفاده نکردیم. ما باید بخش خصوصی خود را به عراق وسوریه و یمن بفرستیم و در آنجا بصورت اقتصادی حضور داشته باشیم.
نظرات کاربران :