حجت‌الاسلام اشرفی‌اصفهانی، فرزند چهارمین شهید محراب: روحانی همان روحانی است تفاوتی نکرده است
14 اکتبر 2020
ساعت انتشار مطلب : 9:43 | Print This Post Print This Post
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars (No Ratings Yet)


حسن روحانی همان حسن روحانی است، تفاوتی نداشته، اما با مقدماتی که توضیح دادم، موقعیت و وضعیت دولت ۹۹ ایشان با دولت سال ۹۲ خیلی فرق دارد. دست آقای روحانی و دولت ایشان کاملا بسته نبود، اما الان خیلی از کار‌ها را نمی‌تواند انجام دهد. وقتی که اعتبارات نداشته باشند، وقتی که نتوانند نفت بفروشند، طبیعی است که وضعیت مدیریت کشور در سال جاری با حدود هفت سال قبل کاملا متفاوت شود.

امروز سالگرد شهادت آیت‌الله عطاالله اشرفی‌اصفهانی است که در نماز جمعه ۲۳ مهر سال ۶۱ در مسجد جامع کرمانشاه ترور شد. به همین واسطه بود که ایشان به شهید محراب معروف شدند. فرزند او حجت‌الاسلام محمد اشرفی‌اصفهانی از فعالان سیاسی اصلاح‌طلبی است که در مجلس دوم و سوم نماینده کرمانشاه بود و در دولت اول حسن روحانی، ریاست هیئت بدوی تخلفات نهاد ریاست‌جمهوری را بر عهده داشت.

در ادامه گفتگوی شرق به بهانه سالگرد شهادت آیت‌الله اشرفی‌اصفهانی با فرزندش درباره تأثیرگذاری نماز‌های جمعه، دوران حضور او در دولت حسن روحانی، انتخابات ۱۴۰۰ و اختلافاتش با حجت‌الاسلام پناهیان را می‌خوانید.

پدر شما از شهدای محراب هستند، چه تفاوتی بین نماز‌های جمعه اول انقلاب با الان می‌بینید؟
شهدای محراب از شخصیت‌های برجسته شهر خود بودند. مرحوم آیت‌الله مدنی حرف اول را در استان آذربایجان می‌زدند و در استان فارس مرحوم آیت‌الله دستغیب حرف اول را می‌زدند. مرحوم پدر من در کرمانشاه و مرحوم آیت‌الله صدوقی در استان یزد نیز چنین بودند. البته آقای قاضی‌طباطبایی نیز امام‌جمعه شهید بودند، اما جزء شهدای محراب نیستند؛ چون در وسط هفته در‌حالی‌که از مسجد به‌سمت منزل برمی‌گشتند، به وسیله گروه فرقان ترور شدند.

آقای قاضی مردی بسیار بزرگ و از علمای ممتاز و شخصیت‌های برجسته کشور بودند و علت اینکه ایشان را جزء شهدای محراب آوردند، این است که زمانی مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی به تبریز رفته و درباره شهید قاضی‌طباطبایی و شهید مدنی سخنرانی کرده بودند. تبریزی‌ها به عنوان اعتراض به ایشان گفته بودند که چرا شما آقای قاضی‌طباطبایی را که اولین امام جمعه تبریز بودند و ترور شدند، جزء شهدای محراب نگذاشته‌اید و چه اشکالی دارد که ایشان هم جزء شهدای محراب قلمداد شود.

اگر دقت کرده باشید، تقویم‌ها تا قبل از این سفر آیت‌الله رفسنجانی به تبریز می‌نوشتند چهار شهید محراب. پدرم همیشه می‌گفتند امیدوارم من چهارمین شهید محراب باشم و روی قبر ایشان هم نوشته شده چهارمین شهید محراب. اما به این اعتبار که آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نظرشان این بود که عالمی مثل آیت‌الله قاضی‌طباطبایی فراموش نشود، گفتند اولین شهید محراب آقای قاضی، دومی آقای مدنی، سومی دستغیب، چهارمی آقای صدوقی و پنجمی آقای اشرفی‌اصفهانی. به‌هرحال همه این‌ها امام‌جمعه بودند و همگی از ستون‌های انقلاب و از یاران امام و از شخصیت‌های برجسته کشور.

طبیعی است که شخصیت‌ها در اوایل انقلاب از موقعیت بالایی برخوردار بودند و حضور مردم در نمازجمعه‌ها هدفمند بود و با انگیزه می‌آمدند.

امام‌جمعه‌های فعلی تهران همه محترم‌اند، اما در قیاس با مرحوم آیت‌الله طالقانی یا مقام معظم رهبری یا مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، جایگاه پایین‌تری دارند و گاهی آقایان درباره مطالبی که مردم نیازمند آن هستند، مطالعه نمی‌کنند و مطالب آن‌ها تکراری می‌شود.
بعد از ۴۱ سال که از عمر انقلاب می‌گذرد، دیگر مانند آن نماز جمعه‌های اولیه که در دانشگاه تهران و خیابان‌های مجاور مملو از جمعیت می‌شد، چنین جمعیتی نخواهد آمد. سایر استان‌ها هم همین‌طور است. این آقایی که الان امام‌جمعه کرمانشاه است، شاگرد شاگرد پدر من بوده و خب مسلم است که فرق می‌کند؛ زیرا شهید اشرفی‌اصفهانی، حرف اول را در غرب کشور می‌زد یا آیت‌الله دستغیب و قاضی‌طباطبایی و صدوقی شخصیت‌های بی‌نظیری زمان خودشان بودند که دیگر مثل آن‌ها نخواهد آمد.

شما در دولت اول حسن روحانی، رئیس هیئت بدوی تخلفات نهاد ریاست‌جمهوری و مسئول رسیدگی به پرونده‌های دولت قبل بودید. سرانجام پرونده‌ها چه شد؟
به‌هر‌حال در پرونده‌های آن‌موقع تب‌و‌تاب خیلی بالا بود و برخورد‌های ما نیز با حساب‌و‌کتاب بود و البته خیلی هم رسانه‌ای می‌شد. برخی پرونده‌ها سروصدایی هم درست می‌کرد و ما هم درگیر می‌شدیم که پاسخ دهیم. خیلی‌ها متخلف بودند که با آن‌ها برخورد شد. به‌هر‌حال دوران خاصی بود که گذشت و رفت. من بیش از یک سال است که بازنشسته شده‌ام. اکنون هیئت‌رئیسه جدید مشغول بررسی پرونده‌ها هستند، ولی دیگر از آن داستان‌هایی که جار‌و‌جنجال سیاسی و بحث و گفتگو درست کرده بود، کمتر می‌بینم و آن‌ها هم سعی می‌کنند که به‌صورت مخفیانه مسائل را بررسی کنند و دیگر خیلی رسانه‌ای نشود.

چرا؟
سیاست‌شان اقتضا می‌کند که این‌طور باشد.

الان به‌جای شما چه کسی آمده است؟
الان دوستان دیگری آمده‌اند و افرادی از قوه قضائیه معرفی شده‌اند. یک نماینده از قوه قضائیه باید باشد و دو یا سه نفر که هیئت نظارت کل از سوی رئیس دفتر آقای روحانی معرفی می‌شوند. اسامی افرادی را که تازه آمده‌اند، نمی‌دانم و اطلاعی ندارم.

در دوره‌ای که حضور داشتید، شکایتی هم از آقای احمدی‌نژاد مطرح شده بود؟
در دوره ما خیر، از ایشان شکایتی نرسید.

احکام همه پرونده‌ها اجرا شد؟
خیر؛ آن‌ها دیگر خاتمه پیدا کرد. از طریق دیوان عدالت اداری بررسی کردند و برائت گرفتند و بعد هم هیئت بعدی دیگر زیر بار نرفت و کش پیدا نکرد و خاتمه پیدا کرد؛ حالا این را که به کجا رسید، نمی‌دانم.

به‌عنوان فردی که در دولت آقای روحانی حضور داشتید، عملکرد او را چطور ارزیابی می‌کنید؟
قضاوت دولت آقای روحانی کاری بسیار دشوار است؛ چون ایشان در مقطعی مسئولیت پذیرفت که مسئولیت‌پذیری بسیار دشوار بود. در بین دولت‌های گذشته هیچ دولتی مثل دولت احمدی‌نژاد نبود که این‌قدر رفاه، آرامش و آسایش داشته باشد و او نفت بشکه‌ای ۱۴۰ دلار فروخت. اما آقای روحانی با مشکلات فراوان مواجه شد؛ ریخت‌وپاش‌های دولت احمدی‌نژاد باعث شد دست‌و‌پای ایشان بسته شود و مشکلات اقتصادی که دامنگیرشان شد و در ادامه تحریم‌ها که احمدی‌نژاد می‌گفت کاغذ‌پاره‌ای بیش نیست، اما دیدیم همین کاغذ‌پاره‌ها پدر کشور را درآورد، بعد از آن هم مسئله کرونا اضافه شد. به نظر من روحانی تلاش خود را کرده است، اما مردم نیز گله‌مند و ناراحت هستند؛ چون واقعا اکثریت مردم آسیب دیدند.

یک بخش آن مربوط به مدیریت کشور است؛ دولت ایشان و برخی از وزرا از نظر اجرائی ضعیف‌اند. از اقشاری که در دولت آقای روحانی آسیب فراوان دیده، روحانیت، حوزه‌های علمیه و ائمه جماعات هستند. روحانیان ازنظر معیشتی حتی برای تأمین هزینه‌های اولیه زندگی خود در مضیقه قرار گرفته‌اند.

چه تفاوتی بین روحانی سال ۹٢ و روحانی سال ۹۹ وجود دارد؟
حسن روحانی همان حسن روحانی است، تفاوتی نداشته، اما با مقدماتی که توضیح دادم، موقعیت و وضعیت دولت ۹۹ ایشان با دولت سال ۹۲ خیلی فرق دارد. دست آقای روحانی و دولت ایشان کاملا بسته نبود، اما الان خیلی از کار‌ها را نمی‌تواند انجام دهد. وقتی که اعتبارات نداشته باشند، وقتی که نتوانند نفت بفروشند، طبیعی است که وضعیت مدیریت کشور در سال جاری با حدود هفت سال قبل کاملا متفاوت شود.

به‌عنوان یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب، برنامه اصلاح‌طلبان برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
کنار‌کشیدن برخی از جناح‌ها از‌جمله جناح اصلاح‌طلب در جریانات سیاسی را به‌هیچ‌وجه مصلحت نمی‌دانم؛ زیرا خواه‌ناخواه وقتی نیایند و حضور پیدا نکنند، به‌کلی فراموش می‌شوند. در جریان انتخابات مجلس هم آن‌ها ضعیف برخورد کردند و این باعث شد ضربه‌ای به آن‌ها وارد شود.

یعنی معتقدید می‌بایست در انتخابات مجلس شرکت می‌کردند؟
بله؛ البته مشکل فقط حضور اصلاح‌طلبان نبود و شورای نگهبان نیز با حذف نیرو‌های انقلابی که سوابق بسیار خوبی داشتند، باعث حضور کم‌رنگ مردم شد. دیدیم که کمتر از ۲۰ درصد مردم تهران در انتخابات شرکت کردند و اگر این مسئله تکرار شود و آن افرادی را که مردم می‌خواهند تأیید نشوند، طبیعی است که عدم مشارکت تکرار خواهد شد. هرچقدر حضور مردم بیشتر باشد، قدرت و قوت قوه مقننه و قوه مجریه ما بیشتر می‌شود. امام فرمودند میزان رأی مردم است، هر‌کسی که رأی آورد همان نماینده مردم خواهد بود.

یعنی معتقدید حتی با سخت‌گیری‌های شورای نگهبان باز هم باید در انتخابات شرکت و از حق خود دفاع کنیم؟
عدم حضور و قهر ما به صلاح کشور نیست؛ اگر‌چه به ذائقه ما این مسائل تلخ است.

چشم‌انداز آینده ایران را با توجه به مشکلات اقتصادی و سیاسی چگونه می‌بینید؟
به نظرم باید مقداری به مردم امید داد. اگر پشتیبانی مردمی نداشته باشیم و اعتماد مردم نسبت به ما سلب شود، آینده خوبی نداریم. خدا رحمت کند آقای هاشمی‌رفسنجانی را در ملاقات‌های بسیاری که بار‌ها با ایشان داشتیم، می‌گفتند: «کاری کنید که مردم به نظام اعتماد کنند و پشتیبان این نظام باشند. وقتی مردم به‌تکرار عملکرد برخی دستگاه‌ها را دیدند، طبیعی است که اعتماد مردم سست می‌شود». به‌خصوص الان که فضا‌های مجازی به این مسائل کمک می‌کند، اگر انگشت خود را روی موبایل بگذارید، بیشتر از ٣۰ خبر ضدونقیض می‌بینید.

می‌گویند همه مسئولان کشور ما دروغ‌گو هستند، به وعده‌هایشان عمل نکرده‌اند و این خیلی بد است؛ به‌خصوص کسی که در لباس روحانیت باشد. شورای محترم نگهبان باید فضا را باز کند. وقتی نماینده‌ای که دو، سه دوره نماینده مجلس بوده، چند سال امام‌جمعه یک استان یا شهرستان بوده، رد صلاحیت می‌شود، یعنی اعتماد‌نداشتن به عملکرد خود. این‌ها موجب می‌شود که مردم رنجیده شوند و قهر کنند و دیگر در انتخابات شرکت نکنند. ریزش آرا به حدی می‌شود که نظام مورد پرسش قرار می‌گیرد. راه اصلاح این است که مقداری با شرح صدر به میدان بیایند و روش گذشته خود را حتما اصلاح کنند.

داستان حضور آقای پناهیان در مسجد جامع امیرالمؤمنین چه بود؟
مجموعه مسجد‌جامع امیرالمؤمنین از یک چادر شروع شد؛ در سال ۱٣۷٢ یک سوله زده شد و الان یک مجموعه کم‌نظیر در تهران است که من مؤسس و متولی آن هستم. اگر کسی بخواهد بدون رعایت مسائل شرعی، الهی، اخلاقی و فقهی از این کانال‌ها بگذرد، این از نظر من درست نیست و این ورود در مسائل خلاف شرع است. اینجا یک تپه خاک بود و این خاک را ما به یک مجموعه عظیم فرهنگی تبدیل کردیم. خط قرمز من، حوزه علمیه آن است که به نام پدر شهیدم است. این حوزه علمیه باید زیر نظر شخص من یا کسی که مورد اعتماد من است، اداره و مدیریت شود.

جناب آقای پناهیان، به‌صورت ناخودآگاه در این مجموعه آمدند و چندین‌بار هم به ایشان تذکر دادیم. در جلساتی که ایشان و مدیر حوزه‌های علمیه تهران بودند، بار‌ها گفتم که اینجا حوزه علمیه شهید محراب اشرفی‌اصفهانی است که خط قرمز من است و باید در اختیار من باشد. آقای پناهیان جایی را تحت عنوان «دارالحکمه» تأسیس کردند و از موقعیت و جایگاه حوزه ما استفاده کردند؛ یعنی در‌واقع ایشان مکان حوزه علمیه اشرفی‌اصفهانی را به‌عنوان مؤسسه دارالحکمه غصب کردند. از همه مراجع معظم تقلید قم به‌عنوان متولی شرعی دستخط دارم که آن‌ها من را متولی شرعی می‌دانند.

مقام معظم رهبری هم در سال ۹۰ که به کرمانشاه آمدند، بنده نامه‌ای خدمت ایشان نوشتم. آن موقع اوقاف می‌خواست حرکت‌هایی انجام دهد که من به ایشان منتقل کردم و ایشان بلافاصله با رئیس اوقاف آن زمان برخورد کرد و فرمودند: «مسجدی که آقای اشرفی به اعتبار خودش و پدرش ساخته، در کار‌های آن‌ها دخالت نکنید و فضا را در اختیار آن‌ها قرار دهید» و مسئله حل شد. آقای پناهیان از این موقعیت مقداری سوءاستفاده کردند و در این فضا مانده‌اند و مکان را اشغال کردند. من بار‌ها این مسئله را به رئیس حوزه‌های علمیه کشور، جناب آقای اعرافی، آقای بوشهری و آقای مقتدایی منعکس کردم که ایشان نباید اینجا بمانند. آقای پناهیان چندی پیش گفتند دوستانی دارم که به من کمک مالی می‌کنند و خود را با امام و مقام معظم رهبری مقایسه کردند که این حرف بسیار نامطلوبی بود.

جناب آقای پناهیان که رفقایی دارند که می‌توانند میلیاردی به ایشان کمک کنند، فضایی را هر‌چه سریع‌تر پیدا کنند و دارالحکمه خود را تحت عنوان هر‌چه هست، به آنجا انتقال دهند. این فضا و مکانی که ایشان اشغال کرده‌اند، باید در اختیار من باشد. به آقای رئیسی، رئیس قوه قضائیه که از من خواسته بودند فضایی از آن را برای مؤسسه «الهادی» در اختیار ایشان قرار دهیم، قول داده بودم که چنانچه آقای پناهیان این فضا را خالی کند، تحویل آقای رئیسی بدهیم که متأسفانه ایشان همچنان این فضا را در اختیار خود گرفته است و حاضر نیستند موازین شرعی و اخلاقی را رعایت کنند. امیدواریم که ان‌شاءالله هرچه زودتر این مشکل ما با ایشان حل شود.


نظرات کاربران :

ارسال یک پاسخ

معادله امنیتی *

اطلاعات مطلب
  • ارسال كننده : tahlil با 5264 مطلب ارسالي
  • كد مطلب : 7702
  • تعداد ديدگاه هاي به ثبت رسيده : ۰ ديدگاه
آخرین اخبار
تبليغات