از آنها به خاطر اینکه به دبیرخانه کنفرانس نوشتهاند که اجلاس تهران تأخیر بیفتد، گله کردم. هم امیرعبدالله و هم سعود الفیصل منکر شدند و گفتند شایعه از دشمنان است. ولى تا عصر کپى نامه سعود الفیصل را تهیه کردیم و شب در مراسم شام به عبدالله نشان دادم. شرمنده و منفعل شدند و فوراً دستور لغو پیشنهاد را دادند.
سرویس تاریخ «انتخاب»: در خاطرات روز سوم فروردین ۱۳۷۶ آیت الله هاشمی، به ماجرای دیدار خصوصی او با امیر عبدالله ولیعهد وقت عربستان سعودی پرداخته شده است.
متن این بخش از خاطرات آیت الله هاشمی در سال ۱۳۷۶ که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است:
«ساعت یازده و نیم، اجلاس فوقالعاده سازمان کنفرانس اسلامى که به مناسبت جشن استقلال پاکستان برقرار شده، رسمیت یافت. آقاى [فاروق]لغارى، [رییسجمهور پاکستان]سخنرانى مفصلى نمود و مطالب خوبى داشت. سپس دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامى صحبت کرد و پیام آقاى ملکحسن، رییس کنفرانس که خودش نیامده بود، قرائت شد. نمایندگان بخشهاى مختلف اعراب و آفریقا و آسیا نیز صحبت کردند.
پیغام آقاى امیرعبدالله، ولیعهد عربستان سعودى رسید که منتظر من براى ملاقات است. گفتم بهتر است ایشان به اتاق بیاید. پیغام برگشت که از ریاض چنین قراری داشتهایم. با اصرار همراهان، من پذیرفتم و به سوى اتاق ایشان رفتیم. با عجله از اتاق بیرون آمد و گفت: او مىخواهد به اتاق من بیاید. معلوم شد وقتى که به او پیام من رسیده، پیشنهاد من را پذیرفته و اطرافیانش خودسرانه جواب داده بودند.
به اتاق من رفتیم. ملاقات خیلىخوب و دوستانهاى بود؛ کمىگلایه از گذشته و سپس بحث درباره توسعه روابط شد. از برنامه برائت [از مشرکین]حج و از آقاى [محمد محمدی]رىشهرى، [امیرالحاج ایران]شکایت کرد. پیشنهاد کردم، موافقت کنند که برنامه برائت در محل و زمان محدودى انجام شود. موافقت کرد که در داخل ساختمان بعثه باشد. از من خواست که در مراسم حج به زیارت بروم. من گفتم ایشان به تهران بیاید. گفت: خاطرش جمع نیست که کشور را بدون سرپرست بگذارد و به سفر برود. درخواست کرد که خانواده من که بناست به حج بروند، میهمان آنها باشند. از شرایط همکارىها بعد از دوره مسئولیت من، اظهار نگرانى کرد. گفتم از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام، اعمال نظر مىکنم.
تقاضاى مذاکره خصوصى کرد. پس از رفتن دیگران، درباره انفجار الخُبَر گفت که چهار نفر از عاملان انفجار به ایران آمده و سپس دو نفرشان به لبنان رفتهاند و یکنفرشان به کانادا رفته که تحت تعقیب آمریکا و عربستان است و به زودى دستگیر مىشود و یکى هم در ایران است که اصرار نمود، چون تبعه عربستان است، او را تحویل آنها بدهیم. گفتم براثر درخواستهاى قبلى شما، ما تحقیق همهجانبه کردهایم؛ کسى از آنها را در ایران نیافتیم و اگر مشخصات او را بدهید، ممکن است پیگیرى کنیم. به ایشان گفتم، چرا در هر جلسه شوراى همکارى خلیج فارس، مطلبى علیه ایران اظهار مىشود که هیچ اثرى ندارد و ما هم طبعاً جواب مىدهیم. گفت، چرا شما مسأله جزایر مورد اختلاف با امارات [متحده عربی]را حل نمىکنید. گفتم این مسأله بهآسانى قابل حل نیست. بهتر است دو طرف وارد مذاکره شود و ممکن است سالها هم طول بکشد. سرانجام قرار شد کمک کنند که بهتدریج این اظهارات ناروا متوقف شود.
هنگام خداحافظى، بیرون درب اتاق منتظر ماند تا من تجدید وضو کردم. سپس در اتومبیل من با من سوار شد و با هم به میهمانی ناهار نخست وزیر رفتیم. در راه گفت، آمریکایىها و سایر مخالفان، از این منظره نزدیک شدن ایران و عربستان ناراحت مىشوند. حضار در میهمانى که این همراهى ما برایشان جالب و غیرمنتظره بود، با حساسیت جریان را دنبال مىکردند و عکسها و فیلمهاى آن در رسانههاى پاکستان به وسعت منتشر شد و در محافل تفسیرى اطراف اجلاس، بسیار مهم تلقى شد.
از آنها به خاطر اینکه به دبیرخانه کنفرانس نوشتهاند که اجلاس تهران تأخیر بیفتد، گله کردم. هم امیرعبدالله و هم سعود الفیصل منکر شدند و گفتند شایعه از دشمنان است. ولى تا عصر کپى نامه سعود الفیصل را تهیه کردیم و شب در مراسم شام به عبدالله نشان دادم. شرمنده و منفعل شدند و فوراً دستور لغو پیشنهاد را دادند و [عزالدین]العراقى، [دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی]که اصرار بر ابلاغ کتبى داشت، خبر داد که تقاضاى آنها پس گرفته شده و انعکاس آن باعث تعجب اعضا شد.»
لازم به ذکر است که خاطرات آیت الله هاشمی در سال ۱۳۷۶ هر شب به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می شود.
نظرات کاربران :