عصرایران؛ مصطفی داننده- در اولین جلسه دادگاه اخلال اقتصادی در حوزه پتروشیمی نام یک زن به میان آمد. مرجان شیخ الاسلامی آل آقا. او مدیر عامل شرکت بازرگانی دنیز و هترا تجارت است. به گفته “قاضی مسعودی” او متهم به مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور به تحصیل مال نامشروع به مبلغ ۷ میلیون و ۶۵ هزار و ۵۲۹ یورو و ۸ میلیون و ۷۱۰ هزار و ۳۸۴ دلار است.
مرجان شیخالاسلام الان در کانادا زندگی میکند. این متهم اقتصادی، دو بار نامزد انتخابات مجلس بوده است. . یک بار در مجلس ششم که خود را اصلاح طلب خوانده و یک بار در مجلس هشتم که ترجیح داده یک اصولگرا شناخته شود. او البته هرگز بر کرسی پارلمان تکیه نزد.
رفتار این خانم در این سالها نشان میدهد او به خوبی راه پیشرفت در ایران را شناخته است. او از استراتژی « گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» استفاده کرده است.
عکسهای او را در این سالها ببیند. او زمانی که با اصلاحطلبان بوده است از سبک لباس پوشیدن در دهه ۷۰ استفاده میکرده است. یک مانتوی بلند و یک روسری ساده. این ظاهر نماد زنهای اصلاح طلب در دهه ۷۰ بود. او با همین نوع پوشش به فکر رسیدن به پارلمان ششم بود.
سعید شریعتی در مورد او مینویسد: شیخ الاسلامی تنها ۵۰۰۰ رأی کسب کرد. ایشان با سوء استفاده از نشان و شعار حزب و ایجاد شبهه در برخی از افراد صرفاً موجب شد که رأی دکتر یدالله دادگر که مورد حمایت دانشگاهیان کرمانشاه بود نیز ریزش پیدا کند و با ۴۰۰ رأی کمتر از ورود به مجلس بازبماند. نهایتاً آقایان موسوی اجاق(سازمان مجاهدین)، اللهیاری(کارگزاران) و مرحوم اسماعیل ططری(منفرد نزدیک به جناح راست) حائز رأی مردم شریف کرمانشاه در ششمین دوره مجلس شورای شدند.
وقتی نوبت به نزدیکی به جریان اصولگرا شد، او سبک لباس پوشیدنش را عوض و چادر به سر کرد. خانمهای اصولگرا معمولا این سبک لباس پوشیدن را انتخاب میکنند. او با یک چادر، اصولگرا شد.
مرجان شیخالاسلامی حالا که در کانادا زندگی میکند، نه دیگر مانتوی اصلاحطلبی میپوشد نه چادر اصولگرایی و بی حجاب شد.
متاسفانه این رفتار در کشور نهادینه شده است. بخشی از مردم برای طی کردن راههای کوتاهتر از « مسیر ریا» وارد میشوند. حتما صحنه مشهور برخی از سریالهای ایرانی را به یاد دارید که بازیگر اصلی فیلم در زمان که میخواهد از صندوقهای قرضا الحسنه وام بگیرد در اولین گام در حالی که هنوز افتتاح حساب نکرده است، به سراع «یقه» خود میرود و دکمه آن را میبندد.این صحنه به خوبی بیانگر واقعیت ناپسند جامعه ایرانی است.
رسم ناخوشایندی است این رسم جاافتاده در میان ما و این رسم در تمام سطوح جامعه رواج دارد. ما به خوبی یاد گرفتهایم که از مذهب و عرف به عنوان راه میانبر استفاده کنیم. متاسفانه در این راه مسئولان کشور نیز در تحقق این معنا کمک فراوانی میکنند. آنها برای اینکه نشان بدهند جامعه ما کاملا دینی است، از این رفتار غیرصادقانه مردم راضی هستند و هیچ اعتراضی به این رفتار نمیکنند یا به بیان بهتر باید گفت که خود آنها مسبب بوجود آمدن این رفتار شدند.
تا وقتی ظاهر آدمها بر تخصص آنها غلبه کند، آش همان آش است و کاسه همان کاسه. واقعا برای استخدام در یک شرکت دولتی احتیاجی نیست حتما آن کارمند تمام مستحبات و مباحات دین را جزء به جزء اجرا کند. یا اینکه ما مطمئن شویم که او در طول عمر شلوار لی پوشیده است یا خیر؟ بهتر است به جای اینکه او را مجبور به بازی کردن نقش یک دیدن دار کنیم، از تخصص و وجدان کاری او بپرسیم. قطعا ندانستن شکیات دین و یا نرفتن هر هفته به نماز جمعه، هیچ تاثیری در روندکاری این فرد ندارد و تنها باعث میشود او دروغ گفتن و فیلم بازی کردن را بیاموزد.
مرجان شیخالاسلامی نمونه بارز ریاکاری در ایران است. ریاکاری که هر روز در حال رشد است.
نظرات کاربران :