رجانیوز: عدالتخواهی، آنارشیسم نیست/علت چپ کردن برخی عدالت‎طلبان/طبرزدی که بود؟/رهبر انقلاب: اگر عقلانیت در عدالت نباشد، عدالت به ضد خودش تبدیل می‎شود
06 سپتامبر 2017
ساعت انتشار مطلب : 9:47 | Print This Post Print This Post
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars (No Ratings Yet)
یکی از مهمترین محورهایی که در خصوص عدالت همواره مطرح می‎شود، نسبت آن با آنارشیسم، عقلانیت و محافظه‎کاری است. پرسش از این نسبت اصلا پرسش ساده و سهلی نیست.

مسائل بنیادی/عدالت/۳: انحراف از عدالت؛

عدالتخواهی، آنارشیسم نیست/علت چپ کردن برخی عدالت‎طلبان/طبرزدی که بود؟/رهبر انقلاب: اگر عقلانیت در عدالت نباشد، عدالت به ضد خودش تبدیل می‎شود

یکی از مهمترین محورهایی که در خصوص عدالت همواره مطرح می‎شود، نسبت آن با آنارشیسم، عقلانیت و محافظه‎کاری است. پرسش از این نسبت اصلا پرسش ساده و سهلی نیست.
رجانیوز – گروه سیاسی: یکی از مهمترین محورهایی که در خصوص عدالت همواره مطرح می‎شود، نسبت آن با آنارشیسم، عقلانیت و محافظه‎کاری است. پرسش از این نسبت اصلا پرسش ساده و سهلی نیست. رهبرانقلاب از همان نخست از ضرورت عجین بودن عدالت با عقلانیت سخن گفتند و نسبت آن را با آنارشیسم و محافظه‎کاری به نوعی تبیین کردند.
به گزارش رجانیوز رهبر انقلاب فرمودند:«اگر عقلانیت در عدالت نباشد، گاهی اوقات عدالت به ضد خودش تبدیل می‎شود؛ اگر درست در باب عدالت محاسبه نباشد. خیلی از کارها را گاهی بعضی از این گروه‌‌‌‌‌‌های تند و افراطی توی این کشور به عنوان عدالت کرده‌‌‌‌‌‌اند، که ضد عدالت شده. اتفاقاً حالا همان تندی‎های آن حضرات موجب شده که خود آنها صد و هشتاد درجه گرایش‎هایشان عوض بشود! جور دیگری حرف بزنند، جور دیگری فکر کنند، جور دیگری عمل بکنند. بنابراین در عدالت، عقلانیت شرط اول است.»(۱)
اگر عقل در تشخیص به کار گرفته نشود، انسان خیال می‎کند چیزهایی عدالت است، در حالی‎که نیست
ایشان در جای دیگر تصریح کردند:«من می‎خواهم این نکته را هم عرض کنم که اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقىِ خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر به‎شدت در هم تنیده است؛ یکی مفهوم عقلانیت است؛ دیگر معنویت. اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانیت به‌خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به‌کار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار می‎شود؛ خیال می‎کند چیزهایی عدالت است، در حالی‎که نیست؛ و چیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمی‎بیند. بنابراین عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازمِ رسیدن به عدالت است.»(۲)
عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن با محافظه‌کاری فرق دارد
ایشان بلافاصله فرمودند:«عقلانیت و محاسبه که می‎گوییم، فوراً به ذهن نیاید که عقلانیت و محاسبه به معنای محافظه‌کاری، عقل‌گرایی و تابع عقل بودن است. عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن با محافظه‌کاری فرق دارد. محافظه کار، طرفدار وضع موجود است؛ از هر تحولی بیمناک است؛ هرگونه تغییر و تحولی را برنمی‎تابد و از تحول و دگرگونی می‎ترسد؛ اما عقلانیت این‌طور نیست؛ محاسبه‌ی عقلانی گاهی اوقات خودش منشأ تحولات عظیمی می‎شود. انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک عقلانیت بود. این‌طور نبود که مردم همین‌طور بی‎حساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیمِ آن‌چنانی را ساقط کنند؛ محاسبات عقلانی و کار عقلانی و کار فکری شده بود. در طول سال‎های متمادی – به تعبیر رایج امروز – یک گفتمان حق‌طلبی، عدالت‌خواهی و آزادی‎خواهی در بین مردم به وجود آمده بود و منتهی شد به این‌که نیروهای مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صف‌آرایی کند و بر آن دشمن پیروز کند. بنابراین عقلانیت گاهی منشأ چنین تحولات عظیمی است.»
ایشان ادامه دادند:«الان هم همین‌طور است. الان در نظام ما برخی از تحولات هست که مُنتجه‌ی یک نگاه عقلانی و دقیق و موشکافانه‌ی به وضع موجود و وضع دنیاست. من در زمینه‌ی مسائل گوناگون این را دارم مشاهده می‎کنم. حالت خواب‌رفتگی و تن دادن به آنچه در جریان عمومىِ سیاسی و اقتصادی دنیا دارد می‎گذرد و تسلیم شدن به آن، خطر بزرگ جامعه‌ی ماست و اگر کسی درست بفهمد و بیندیشد، می‎فهمد که باید با یک تحرک و تحول، این وضع را دگرگون کرد؛ هم در زمینه‌ی مسائل اقتصادی، هم در زمینه‌ی مسائل سیاسی. بنابراین عقلانیت با محافظه‌کاری فرق دارد. محاسبه‌ی عقلانی را با محاسبه‌ی محافظه‌کارانه به هیچ‌وجه مخلوط نکنید؛ اینها دو چیز است.»(۳)
از عقلانیت انقلابی تا عقلانیت محافظه‎کارانه
ایشان در توضیح عقلانیت محافظه‎کارانه فرمودند:«تا می‎گوییم محاسبه و عقلانیت، عده‌ای می‎گویند مواظب باشید، دست از پا خطا نکنید، عقل را رعایت کنید؛ نبادا یک حرفِ آن‌چنانی بزنید که در دنیا آن‌طوری بشود؛ نبادا یک کارِ آن‌چنانی بکنید که دنیا صف‌آرایی کند. اینها عقلانیتِ محافظه‌کارانه است؛ من به این اصلاً اعتقاد ندارم. بنابراین اگر بخواهید عدالت را بدرستی اجرا کنید، احتیاج دارید به محاسبه‌ی عقلانی و به‌کار گرفتن خرد و علم در بخش‌های مختلف، تا بفهمید چه چیزی می‎تواند عدالت را برقرار کند و اعتدالی را که ما بنای زمین و زمان را بر اساس آن اعتدالِ خدادادی می‎دانیم و مظهرش در زندگی ما عدالت اجتماعی است، تأمین کند.»(۴)
مسئله‎ی تفاوت عقلانیت انقلابی و عقلانیت محافظه‎کارانه موضوعی بود که رهبرانقلاب امسال نیز در حرم امام به آن پرداختند. ایشان فرمودند:«می‌شنوم گاهی اوقات بعضی در مقابل شعارهای انقلاب، عنوان و مفهوم عقلانیّت را مطرح میکنند؛ کأنّه عقلانیّت نقطه‌ی مقابل انقلابیگری است؛ نه، این خطا است؛ عقلانیّت واقعی هم در انقلابیگری است. نگاه انقلابی است که می‎تواند حقایق را به ما نشان بدهد. ببینید! کِی بود آن‌وقتی که امام، آمریکا را به‌عنوان شیطان بزرگ معرّفی کرد و به‌عنوان یک موجود یا دولت غیرقابل‌اعتماد معرّفی کرد؛ این را سال‎ها پیش امام بزرگوار به ملّت ایران -به ماها- یاد داد؛ امروز بعد از گذشت سال‎ها، رؤسای کشورهای اروپایی می‎گویند آمریکا غیرقابل‌اعتماد است. آنچه در آینه جوان بیند/پیر در خشت خام آن بیند.  این عقلانیّت است. عقلانیّت این است که این حرف و مطلبی را که امروز رؤسای کشورهای اروپایی دارند می‎گویند و آمریکا را غیرقابل‌اعتماد م‎یدانند، امام در سی سال قبل یا سی و چند سال قبل گفت. و ما این را خودمان تجربه کردیم و آزمودیم؛ حقیقتاً آمریکایی‌ها غیرقابل‌اعتماد‌ند؛ در همه‌ی موضوعات، غیرقابل‌اعتماد‌ند؛ و من ان‌شاءالله در فرصت‎های دیگری در این زمینه ممکن است صحبت بکنم. این عقلانیّت است.»
رهبرانقلاب افزودند:«عقلانیّت معنایش این است که انسان اصالت‎ها را بشناسد؛ عقلانیّت، تکیه‌ی به مردم است؛ عقلانیّت، تکیه‌ی به نیروی داخلی است؛ عقلانیّت، تکیه و توکّل به خدای بزرگ است. عقلانیّت اینها است؛ عقلانیّت در این نیست که انسان خود را بعد از رها شدن از چنبره‌ی قدرت آمریکا و استکبار، مجدّداً نزدیک به آنها بکند. اینها عقلانیّت نیست؛ عقلانیّت را امام داشت؛ عقلانیّت را انقلاب به ما می‎گوید.»
رهبر انقلاب ادامه دادند:«بعضی عقلانیّت را در این می‎دانند و می‎گویند که «چالش با قدرت‎ها هزینه دارد» -[البتّه] اشتباه می‎کنند- بله، چالش هزینه دارد، امّا سازش هم هزینه دارد. شما ملاحظه کنید دولت سعودی برای اینکه با رئیس­‎جمهور جدید آمریکا بتواند سازش بکند، مجبور می‎شود بیش از نیمی از ذخایرِ موجودی مالی خودش را در خدمت هد‎ف‎ها و طبق میل آمریکا هزینه کند. اینها هزینه نیست؟ سازش هم هزینه دارد. چالش اگر عقلائی باشد، چالش اگر منطبق با منطق باشد، اگر با اعتمادبه­‌نفس باشد، هزینه‌اش به‎مراتب کمتر از هزینه‌ی سازش است. من عرض کردم -ان‌شاءالله بعدها [هم] صحبت خواهم کرد- این‌جور نیست که قدرت‎های توطئه‌گر و قدرت‎های متجاوز به یک حدّی قانع باشند؛ ما این را در تعاملات این چند سال اخیر مشاهده کرده‌ایم. یک حدّی را مشخّص میکنند، وقتی شما در آن حد عقب‌نشینی کردید، تازه یک حرف جدید مطرح می‎کنند، یک ادّعای جدید و یک مطالبه‌ی جدید مطرح می‎کنند، شما را باز با همان فشارها مجبور می‎کنند این مطالبه‌ی جدید را هم بهشان بدهید؛ و این سلسله همین‌طور ادامه پیدا خواهد کرد؛ این متوقّف نمی‎شود.»(۵)
آنارشیسم، مخرب است
آنارشیسم مخرب است و تنها نفس اعتراض را ارزش قلمداد می‎کند؛ عدالتخواهی اسلامی اما سازنده است و ایجاد بستر گفتمانی در جامعه برای احیا و مطالبه‎ی تمام‎قد عدالت از سوی آحاد جامعه را جستجو می‎نماید. در عدالتخواهی اسلامی، صرفِ اعتراض به‎هیچ‎وجه ارزش نیست. اعتراضی که داشته‎ها را نیز نابود کند و دشمن را شاد نماید، آنارشیسم است نه عدالتخواهی. عدالتخواهی بهانه دست دشمن نمی‎دهد و به دنبال اصلاح روندها در کشور و نیز مهندسی ارزش‎ها و هنجارها و مطالبات اجتماعی است.
همین عقلانیت موجب می‎شود حتی چهره‎ای چون امیرالمومنین(ع) که پیشوای عدالتخواهان عالم است سال‎های سال بنشیند و سکوت کند و نه تنها سکوت که حاکمان وقت را با نصیحت و مشورت خویش یاری دهد؛ چون اسلام را این‎گونه پایدار می‎بیند.
منش عدالتخواهانه حضرت امام حتی با منش فداییان انقلاب متفاوت بود.امام اجرایی شدن عدالت و برپایی انقلاب را نه از بستر حرکت‎های تک‎روانه که از بستر خیزش اجتماعی و مطالبه ملی دنبال می‎کرد.
نویسنده تفسیر نمونه تعبیر جالبی دارد. او ذیل آیه ۲۵ سوره حدید تصریح می‎کند:«نکته جالب دیگر در جمله” لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ” این است که از” خود جوشى مردم” سخن مى‎‏گوید، نمى‏فرماید: هدف این بوده که انبیاء انسان‎ها را وادار به اقامه قسط کنند، بلکه مى‏گوید: هدف این بوده که مردم مجرى قسط و عدل باشند! آرى مهم این است که مردم چنان ساخته شوند که خود مجرى عدالت گردند، و این راه را با پاى خویش بپویند.»(۶)
به این ترتیب نه تنها معنویت که انسان‎سازی را به عنوان هدف غایی موضوعیت می‎دهد، به تفسیر متفاوتی از عدالتخواهی می‎انجامد و حتی مسیر آن را متمایز و ممتاز می‎کند که عقلانیت نیز این مسیر را متفاوت می‎کند و گفتمان‎سازی را موضوعیت می‎بخشد.
نگاهی مختصر به تطورات طبرزدی
طبرزدی دانشجوی عدالتخواهی است که روزی منتقد سرسخت هاشمی رفسنجانی و دولت سازندگی به شمار می‎آمد. او چنین می‎نویسد:«از سال ۷۳ که به مرور… از موضع دفاع از نظام به موضع منتقد و بعداً به موضع مخالف حرکت کردیم، این واقعیت را دریافتیم که حکومت جمهوری اسلامی طی ۱۴-۱۵ سالی که تا آن زمان از عمر آن گذشته بود  به یک حکومت کاملا صنفی-باندی و ایدئولوژیک تبدیل شده و باندهای قدرت‎طلب و منفعت‎خواه وحشتناکی زمام امور آن را در دست گرفته‎اند. این تغییر ماهیت را ناشی از پنهان‎کاری به بهانه‎ی دفاع از اصول دین و انقلاب تحلیل می‎کردیم. در واقع به این تحلیل رسیدیم که با پیروزی انقلاب روحانیون در موضع حاکم قرار می‎گیرند و همه‎ی قدرت را به انحصار خود در می‎آورند.»
او می‎افزاید:«ابتدا گمان می‎کردیم با روش‎های اصلاحی و افشاگری و روشنگری می‎توان آب رفته را به جوی باز گرداند. اما با اتفاقاتی که طی ۵ سال از نزدیک شاهد آن بودیم و به ویژه منافع مالی-سیاسی باند مافیایی قدرت که همه‎ی امور را به قبضه‎ی خود در آورده بود، معلوم می‎شد که این مافیای قدرت دست‎بردار نیست و باید فکر دیگری کرد. البته ما از جمهوریت نظام هیچ‎گاه نه پشیمان بودیم و نه نا امید از آن که آن را احیا نماییم، اما ساخت قدرت واقعاً موجود را در تضاد اصلی با محتوای دموکراسی و جمهوریت نظام تشخیص دادیم. این فکر در اتحادیه و جبهه‎ی متحد دانشجوی و گروه‎های نزدیک و همسو وجود داشت. اما بیان آن جسارت خاصی می‎طلبید که شفاف بگویم هر کس توان بیان آن را نداشت. تا آن زمان میتینگ‎های زیادی برگزار کرده بودیم، بیانیه‎های زیادی منتشر  کرده و نشریاتی را بیرون داده بودیم و مصاحبه‎های فراوانی داشتیم. ولی هنوز کسی پیدا نشده بود که بسیار شفاف و بی‎پرده و صریح، انحراف حاکمیت از اصول جمهوریت و انحراف خامنه‎ای و نهادهای انتصابی از قانون و اصولا بی‎معنا بودن حکومت دینی و تضاد آن با دموکراسی یا مردم‎سالاری را بیان کند.»
طبرزدی عدالتخواهی است که روزگاری به مواجهه با دولت سازندگی برمی‎خیزد اما دست آخر نه به نقد کاستی‎های جمهوری اسلامی که به نفی اصل حکومت دینی  تضاد مبنایی آن با دموکراسی یا مردم‎سالاری می‎رسد.
پی‎نوشت:
۱- بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت، ۱۶/۶/۱۳۸۸
۲- بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴
۳- بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴
۴- بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴
۵- بیانات در مراسم بیست و هشتمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی(رحمه‌الله)، ۱۴/۳/۱۳۹۶
۶- تفسیر نمونه، جلد۲۳، ص۳۷۲٫

نظرات کاربران :

ارسال یک پاسخ

معادله امنیتی *

اطلاعات مطلب
  • ارسال كننده : tahlil با 5001 مطلب ارسالي
  • كد مطلب : 2622
  • تعداد ديدگاه هاي به ثبت رسيده : ۰ ديدگاه
آخرین اخبار
تبليغات