به گزارش دولت بهار، متن کامل گفت و گوی حسن بیادی با روزنامه قانون را در ادامه می خوانید:
عملکرد شورای شهر چهارم تهران را نسبت به دورههای قبلی آن چگونه ارزیابی میکنید؟
شورای دوم، یک موفقیتهای ویژهای به دست آورد که به نظر نمیرسد در دورههای بعدی موفقیت در آن سطح دوباره تکرار شود. در زمان آغاز به کار شورای دوم، وضعیت کشور در شرایط خاصی قرار داشت؛ از یک سو، این دوره از شورا بعد از یک مدت تعطیلی و انحلال، شروع به کار کرد و از سوی دیگر، کشور درگیر حواشی پیرامون مجلس ششم بود که در آن نمایندگان، یکدیگر را دعوت به استعفا میکردند و به دنبال تشنج ملی بودند. در این ایام، گروهی از اصولگرایان در جلسات مختلف دور یکدیگر جمع شدند و از میان یک جمع ۳۰۰ نفری به یک لیست ۱۵ نفری برای نامزدی در انتخابات شورای شهر رسیدند. نکته جالب در مورد افراد حاضر در لیست این بود که کسی دنبال سهمخواهی یا مطالبات شخصی نبود بلکه همگان یک نگاه ملی در راستای خدمت به مردم داشتند. این لیست ۱۵نفره، قبل از برگزاری انتخابات از نخبگان حوزه شهری در تمام قسمتها مشورت میگرفت و با این نگاه که اگر در انتخابات پیروز شوید، چه برنامهای برای مدیریت شهر دارید، کار خود را پیش میبرد. در این جلسات به حدود ۱۰ راهکار کلی برای اداره شهر رسیدیم؛ یکی از این خطمشیها، این بود که ما فضای سیاسی را از فضای مدیریت شهری جدا کنیم. در شورای شهر دوم با تصمیماتی که اتخاذ شد، فرایند انجام امور کوتاه شد و این موضوع، حسنهایی مانند کاهش فساد، افزایش احترام به مردم و تکریم ارباب رجوع و تسریع در انجام امور را در برداشت. طرح جامع و تفصیلی بعد از ۵۰ سال در شورای دوم و سوم، تصمیم گرفته و نوشته شد که از این موضوع نیز میتوان به عنوان دستاوردى بزرگ براى دوره هاى دوم و سوم اشاره کرد. در شورای دوم و سوم، سند چشم انداز مورد توجه قرارگرفت و سه برنامه پنج ساله نوشته شد و به سرانجام رسید و یک طرح نیز باعنوان نقش مدیریت شهرى تهران در تحقق سند چشم انداز ۲۰ ساله ازدیگر طرح هاى موفق بود که به اجرا درآمد و اجرایی شد اما صدحیف با پایان عمر شورای سوم در دوره بعدی مورد توجه قرار نگرفت.اما فراموش نشود به طور طبیعی، نقطه ضعفهایی نیز در امور شورای دوم و سوم وجود داشت. یکی از این موضوعات ضعف نظارتی شورا بر شهرداری و عملکرد آن نسبت به مصوبات شورا بود که همچنان نیز ادامه دارد. اما در مورد شورای شهر چهارم باید گفت این دوره نتوانست ادامه دهنده خوبی برای شورای دوم و سوم باشد. ما در این دوره بیشتر شاهد برخورد و نقدهای خصمانه با نگاه سیاسی از روی دشمنی بودیم. نظارت آنها بر عملکرد شهرداری تهران تخاصمی بود، در حالی که در مدیریت شهری باید در مقابل هر معضل یا نقدی که مطرح میشود راهکار اجرایی ارائه داد. در شورای چهارم جنجالها میان دو گروه سیاسی بود که اصولگرایان شورای چهارم را میتوان به سه دسته افراد مستقل، اصولگرایان اصلاحطلب و اصولگرایانی که با چشم بسته طرفدار قالیبافاند، تقسیم کرد. همچنین اصلاحطلبان را میتوان به یک اکثریت اصلاحطلب و اقلیت اندکی که طرفدار قالیباف هستند تقسیم کرد. این دسته بندیها و نگاههای متعصبانه حزبی به امور شهری به هیچ عنوان نمیتواند به پیشبرد امور شهری کمک کند.
مشارکت پایین مردم در انتخابات شوراهای شهر و روستا در دور دوم، تا چه میزان روی نتیجهای که مبنی بر پیروزی اصولگرایان بود، نقش داشت؟
نکتهقابل توجه در انتخابات دور دوم شورای شهر روستا این بود که اصلاح طلبان به دلیل عدم مشارکت جامعه در انتخابات شورای شهر شکست خوردند، البته باید این موضوع را در نظر داشت که افرادی که موفق شدند در آن دوره رای بیاورند، بیش از الفاظ اصلاح طلب و اصولگرا، آزاد اندیش بودند. در آن دوره با وجود اینکه افراد تندروی اصلاح طلب روی کار بودند اما انتخابات خوبی برگزار شد و بسیاری از افرادی که در انتخابات ثبت نام کردند تایید صلاحیت شدند.
فرایند انتخاب شهردار برای شهر تهران در دوردوم شورا به چه شکل بود؟
در ابتدا حدود ۶۵ نفر برای انتخاب شهردار مطرح شدند، بعد از گزینش و غربالی که با دادن امتیاز بر اساس معیارهای مختلف میان این افراد صورت گرفت، درنهایت چهار نام برای انتخاب شهردار تهران باقی ماندند که از آنها خواسته شد برنامههای خود برای اداره شهر را به شورا ارائه دهند. دانش جعفری، نوریان، سعیدیکیا و احمدینژاد چهار نامزد اصلی برای شهرداری تهران بودند. در این میان نوریان به دلیل جایگاه علمی و کرسی جهانی که در یکی از مراکز علمی معتبر داشت از شرکت در رقابت انصراف داد و از میان سایرین برنامه و تفکر احمدینژاد بیشتر مورد تایید شورا بود.
شما از جمله افرادی بودیدکه در روی کار آمدن محمود احمدینژاد به عنوان شهردار تهران نقش پررنگی داشتید، این موضوع را قبول دارید؟
در آن شورا من و حبیب کاشانی فصل الخطاب بودیم و نظر ما روی احمدی نژاد مثبت بود و به او رای دادیم و در این راستا با سایر اعضای شورا نیز مذاکراتی داشتیم. بنده از انتخاب محمود احمدی نژاد برای شهرداری تهران هیچگاه پشیمان نیستم. کارهای مردمی احمدی نژاد قابل دفاع است. او دوست دارد سطح زندگی و رفاه مردم ارتقا پیدا کند اما در این موضوع که اطرافیان او چه کسانی و با چه تفکراتی هستند یا اینکه چه افراد با چه سطح توانمندی میتوانند با او همکاری کنند، جای بحث دارد.
بعد از احمدی نژاد نوبت به حضور قالیباف در شهرداری تهران رسید، در حالی که شما نیز از رقبای قالیباف برای تصدی شهرداری تهران بودید، وضعیت در آن زمان چگونه بود؟
رقابت نهایی میان من، علیآبادی، خادم و قالیباف بود. هدف من از نامزدی برای انتخابات شهرداری تهران اثبات یک مجموعه از تواناییها و جلوگیری از نفوذ برخی افراد سودجود بود و به نوعی میتوان گفت با یک سری اهداف سیاسی در انتخابات آن دوره شرکت کردم و قصد شهردارشدن نداشتم.
با این موضوع که شهرداری پلی برای رسیدن به مناصب بالاتر است موافق هستید؟
قوانین ما متناسب با شهر و کشورمان نیست. ساختار سیاسی و اجتماعی ما با مشکل اساسی روبهرو ست. ساختار کشور ما مانند یک یخچال خرابی است که هرچه در آن قرار میدهید، خراب میشود. ما یک شهردار داشتیم که موفق شد در میان مردم محبوب شود و به ریاست جمهوری رسید و در ادامه در عالم سیاست، از نظر بعضى سیاسیون تمامیتخواه افتاد اما درمیان مردم جایگاه خاص خود را دارد. اما موضوعی که باید در نظر گرفت این است که شهرداری نباید به محلی برای پیاده کردن اهداف سیاسی تبدیل شود، شهر نیاز به یک مدیر با تفکر فرهنگى و اجتماعی دارد که در امور اجرایی نیز قابلیت خود را اثبات کرده باشد.
در این دوره لیست منتسب به اصلاح طلبان به طور کامل توانست کرسیهای شورای شهر تهران را از آن خود کند، نظر شما در خصوص شورای یکدست چیست؟
شورای شهر یکدست هیچگاه موفق نخواهد بود، به نظر میرسد دستهایی در پشت پرده وجود دارد که به گونهای نشان دهد شورای شهر آینده هیچ توانی ندارد و باید مسائل از بیرون به آنها دیکته شود. نماینده شورا یا مجلس باید مستقل از مسائل سیاسی و جناحی تصمیم بگیرد اما این قابلیت را نیز باید در خود داشته باشد که با تمام تفکرها و افراد مشورت و در نهایت تصمیمش را به صورت مستقل بگیرد. شورای شهر نیز مانند شهردار باید یک نگاه فرهنگی و اجتماعی داشته باشد و نباید محلی برای تسویه حسابهای سیاسی باشد.
با توجه به معضلات موجود، شهردار آینده تهران باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
به نظر من شهردار آینده نباید فرد تکنوکراتی باشد و باید کسی که در حوزههای علوم انسانی مهارت دارد روی کار بیاید؛ در فن سالاری، مردم و مشارکت آنان در نظر گرفته نمی شود و فقط ساختمان و بناها دیده می شوند، این در حالی است که وجود ساختمانها و بناها و همچنین امکانات و زیر ساختهای شهری فقط در جهت خدمت به انسان به کار گرفته میشوند.
از میان گزینههای مطرح شده ،کدام گزینه را برای شهر تهران مناسب تر میدانید؟
نامهای زیادی از سوی رسانهها مطرح میشود که در این میان چند گزینه با اقبال بیشتری مواجه هستند. از جمله این افراد میتوان به مرعشی، حجتی، نجفی و مهرعلیزاده اشاره کرد. شهرداری امروز قابلیت آن را دارد همین بدهی(دهها هزار میلیارد تومان) را که در رسانهها مطرح میشود، طلبکار باشد. پس میتوان گفت در آمدزایی، مساله خاصی نیست و باید شهردار آینده فردی باشد که به شهر به عنوان محیط زندگی انسان، رنگ و بوی خاص ببخشد.
عملکرد قالیباف را در ادوار شهرداری چگونه ارزیابیمیکنید؟
در این دوران، شهر تهران متحول و وپیشرفتهاى چشمگیرى در زمان آقاى قالیباف داشت اگرچه نقدهاى جدى نیز به مدیریت شهرى وارد است.
حال و هوای این روزهای اصولگرایان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اصولگرایان بسیار جامعه بزرگی هستند که متاسفانه اختیار فعالیت آنها به دست خودشان نیست. این موضوع در مورد اصلاح طلبان نیز تا حدودی صدق میکند. امروز جامعه سیاسی ما گرفتار باندهای متصل به قدرت و ثروت است. تا زمانی که ساختار سیاسی ما اصلاح نشود مانند آنچه تا به امروز شاهد آن بودیم، در برهه ای از زمان ، جریانی روی کار می آید و در برههای دیگر، جریان مقابل آن قدرت را در اختیار میگیرد. تفکر حزبی پشت جریانهایی که این روزها در عرصه سیاست حضور دارند، وجود نداشته و منافع شخصی نسبت به منافع ملی ارجحیت دارد.
به نظر شما در حال حاضر احمدینژاد جایگاه قابل توجهی در میان افکار عمومی دارد؟
چه بخواهیم وچه نخواهیم تفکرآقاى احمدی نژاد حامیان و طرفداران خاص خود را دارد و میزان هواداران خط فکری او قابل توجه هستند. احمدی نژاد یک هدف داشت و موفق شد که به آن برسد؛ او میخواست احمدینژاد باشد به این معنا که به هیچ جریان یا جناحی وابسته نباشد. امروز اگر احمدینژاد در انتخابات حاضر باشد یا نباشد، رای بیاورد یا نیاورد یک شخصیت سیاسی درکشور و مجامع بین المللى به شمار میرود.
ارزیابی شما از ورود مجدد او به انتخابات ریاستجمهوری چیست؟
ورود او به عرصه انتخابات ریاست جمهوری این دوره فقط با دنبال کردن خط ومشی خودش بود. هر چند این اقدام از نظر من اشتباه روشنی بود که صورت پذیرفت . یکی از مشکلات ما در عرصه سیاست کلان کشور این است که به صورت حذفی با افراد برخورد میکنیم، در حالی که میتوان از ظرفیتهای فردی مانند احمدینژاد برای بالا بردن مشارکت مردم در عرصه هاى مهم مانند انتخابات ریاستجمهوری که مهر تاییدی برای نظام جمهوری اسلامی است استفاده کرد، چرا این کار را انجام ندهیم.
از جمله دلایل رد صلاحیت رییس جمهور پیشین را میتوان به همگرایی با برخی افراد مانند اسفندیاررحیم مشایى اشاره کرد، نظر شما در این مورد چیست؟
اسفندیارمشایی انسان شریف، متدین و آگاهی است و بنده او را بسیار دوست دارم، اما باید دید سطح موفقیت او در عرصه سیاسى و حد فعالیتهایش چگونه است . به هر حال هر فردی جایگاهی دارد و در آن جایگاه قبال احترام است. در برخی موارد که موضوعات ملی مطرح میشود افراد باید خارج از نظرات شخصی خود منافع ملی را در نظر بگیرند.
اصولگرایان دو نوع رفتار را در قبال احمدینژاد دنبال کردند؛ در یک برهه زمانی حامی او و در برهه دیگر جزو منتقدان صف اول بودند، دلایل این نوع برخوردها چه بود؟
کدامیک از اصولگرایان از دولت احمدی نژاد متنعم نشدند، هر کدام که بهره مند نشدند بیایند اعلام کنند. اصولگرایان در مقابل احمدینژاد دوگانه عمل کردند و همین موضوع موجب شد تا آنها امروز زمین بخورند. برخی اصولگرایان تا زمانی که پست و مقام داشتند به دنبال احمدینژاد بودند و حامی درجه یک او محسوب میشدند اما همین که دیگر جایگاهی در مجموعه او نداشتند به اپوزیسیون او تبدیل شدند و تندترین نقدها را نسبت به او بیان میکردند. این گروه همانهایی هستند که گروه خطرناکی را به نام جبهه پایداری راه اندازی کردند. پایداری امروز در ایران در حال تبدیلشدن به یک فراماسونری است که اگر جلوی تندرویهای آن را نگیرند به طور حتم در آینده برای کشور خطر ساز خواهد شد.
شما جزو افرادی بودید که از زمان شروع به کار جبهه مردمی نیروهای انقلاب، جزو منتقدان این مجموعه بودید، دلیل شما برای این کار چه بود؟
پشت پرده جمنا از طریق پنج نفر تمامیت خواه(که از بردن نام آنها معذورم) اداره و بقیه موارد مانند نشستها و جلسات آنها و انتخابات درون جبهه ای به صورت شماتیک و نمایشی برگزار میشد. یکی از دلایل عدم موفقیت این جریان، خودخواهی افراد تصمیم گیرنده و نزدیکی آنها به تفکر پایداری بود. رای نیاوردن افرادی مانند محسن رضایی و اعلام استقلال گزینههایی مانند حجت الاسلام رئیسی و قالیباف از این جمع بیانگر این است که در پشت پرده جمنا موضوعاتی وجود دارد که از قبل تعیین شده بود. آن پنج نفری که اشاره کردم قصد داشتند به فرد مورد نظر خود جلا دهند. مردم ما در ظاهر هر موضوعی را تحمل میکنند اما اینکه آنها را ساده و نادان تلقی کنیم اشتباهی است که از سوی برخی سیاسیون سر میزند.
در انتخابات گذشته شاهد برخی شعارهای عوام فریبانه پوپولیستی و تضاد میان فقیر و غنی بودیم، چرا این شعارها که پیش از این توانسته بود در رسیدن احمدی نژاد به پاستور نقش اساسی داشته باشد در این دوره موفق نبود؟
این شعارها نتوانست مردم را به سمت خود جذب کند زیرا ما مردم آگاه و با فهم و شعوری داریم. مردم دوست ندارند به هیچ وجه به شخصیت و غرور آنها لطمهای وارد شود. احمدینژاد هیچگاه مردم را تحقیر نکرد، بلکه میگفت سهمی که مسئولان از منابع ملی دارند باید در اختیار مردم نیز قرار گیرد. در هیچ کدام از صحبتهای او حرفی از فقیربودن مردم به میان نیامد. فردی که خودش جزو چهار درصدیهاست چگونه میخواهد موضوع ۹۶ درصد به ۴ درصد را توجیه کند، این شعار از زبان او یک نوع توهین به شعور مردم به حساب می آید. احمدینژاد هیچگاه عضو چهار درصدیها نبود و در حال حاضر میتوانید ثروت شخص خودش و اطرافیانش را با برخی از مسئولان مقایسه کنید. احمدینژاد راست میگفت و مردم حرف او را قبول میکردند، او تا روز آخر مسئولیتش در دولت، پول غذایش را حساب میکرد. احمدینژاد در دل مردم میرفت و به آنها غرور و عزت میداد و هیچگاه به آنها بی احترامی نمیکرد.
اما یکی از نقاط ضعفی که در مورد احمدینژاد مطرح میشود ارتباط ضعیف او با مسئولان بود، نظر شما در این رابطه چه بود؟
احمدینژاد همان اندازه که با مردم خوب ارتباط برقرار میکرد و به آنها غرور و عزت میداد، به همان میزان با مسئولان بد صحبت کرده و برای آنها احترام قایل نبود. او هیچگاه نتوانست ارتباط خوبی با منتقدانش برقرار کند. نمونه این موضوع را میتوان از نحوه برخورد و تعامل او با سایر قوا بیان کرد.
حضور افراد از جریانهای مختلف در کابینه دولت آینده را چگونه تحلیل میکنید؟
ساختار اجرایی انتخابات ما جزو معضلات کشور است. زمانی که مجلس ما پارلمانی و حزبی نیست در نتیجه دولت ما نیز این ویژگی را ندارد. خط فکری با جریان حزبی فرق دارد. اگر احزاب در کشور ما به صورت ریشهای و مفید حضور داشتند، هیچگاه روحانی که یک فرد اصولگرا به شمار میرود از سوی اصلاح طلبان رای نمیآورد. در این صورت نمیتوان حرف از حضور یک قشر خاص در کابینه زد و رییس جمهور و نزدیکانش باید به فکر استفاده از تمام ظرفیت موجود باشند.اگر به کارگیری افراد در کابینه به صورت سهم خواهی نباشد هیچ اشکالی ندارد.
مجلس در شکلگیری احزاب و قدرتمندشدن آنها چه نقشی میتواند داشته باشد؟
این مجلس هیچ برنامه و هدفی برای تقویت احزاب از لحاظ مالی و جایگاه آنها در عالم سیاست ندارد، در حالی که تقویت احزاب منجر خواهد شد مدیریت یکپارچه محلی در مجموعههای تصمیم گیری مانند مجلس یا شورای شهر مستقر شود. بیشتر مسئولان ما تفکر جزیرهای دارند زیرا دارای نظرات امپراطوری و دیکتاتوری هستند. امروزه تفکرات امپراطوری مانع شکل گیری و انجام بسیاری از امور است. مدیرانی که موافق تفکر مدیریت جزیرهای هستند، همیشه از افرادی در نزدیک خود بهره میبرند که از ابعاد مختلف، پایین دست آنها قرار بگیرند. مدیران میترسند زیر دستهای خود را از افراد قوی انتخاب کنند. ستون خیمه مدیریت اجرایی در کشور ما کوتاه است و آدمهای بزرگ در آن جا نمیشوند. برای مثال شما در مجموعه احمدینژاد یا روحانی یک نفر را معرفی کنید که از او توانمندتر و متفکرتر باشد.
ارزیابی شما در خصوص کابینه اول دولت روحانی چیست؟
کابینه را میتوان به دو بخش ملی و محلی تقسیم کرد. در بخش محلی یا همان استانداریها باید گفت که مردم از عملکرد این افراد رضایت ندارند و میتوان گفت دولت روحانی در این بخش موفق عمل نکرده است. در خصوص بخش دوم دولت ملی میتوان عملکرد آنها را با توجه به فعالیتهای قابل قبول وزارت خارجه مثبت ارزیابی کرد اما آنها نیز در بسیاری از موارد میتوانستند با موضعگیری و فعالیت بیشتر به صورت بهتری از حقوق ملت ایران دفاع کنند. شاید یکی از ضعفهایی که در روحانی نسبت به معرفی افراد کابینه وجود داشت، این بود که او میترسید اشخاص مورد نظر خودش را به مجلس معرفی کند. این ترس باتوجه به اینکه علی لاریجانی، ریاست مجلس تمام قد روحانی را مورد حمایت قرار داده کمی عجیب به نظر میرسد.
همسو نبودن مجلس با دولت در سال ۹۲ تاچه اندازه روی این اتفاقات تاثیر داشت؟
به هرحال اختلاف نظرها و دیدگاههاى سیاسی در تصمیمگیریهای کلان بی تاثیر نیست، اما باز میگویم باتوجه به اینکه روحانی حمایت لاریجانی را پشت سرخود میدید، میتوانست با شهامت بیشتری افراد دلخواه خود را انتخاب کند. در دولت قبل شاهد بودیم که برخی وزرا از لحاظ تفکر سیاسی با روحانی زاویه زیادی داشتند.
عملکرد وزرای دولت روحانی در بسیاری از موارد قابل قبول و قابل دفاع است. در خصوص وزرا می توان به ۷۰ درصد عملکرد آن ها نمره قبولی داد. در این میان نباید زحمات وزیر بهداشت و وزیر امورخارجه و وزیر جهاد کشاورزى و دفاع را نادیده گرفت. این چند نفر از جمله افراد زحمت کش و پرتوان و با برنامه دولت روحانی بودند که آقای رییس جمهور به خوبی میتواند از ظرفیت این بزرگواران بهره کافى ببرد.
پیشنهاد شما برای کابینه دولت آینده چیست؟
برخی مطرح میکنند که دولت دوازدهم با آرای اصلاح طلبان روی کار آمده است و باید از افراد اصلاح طلب تشکیل شود اما من به طور کامل با این موضوع مخالفم، زیرا فرد پیروز، در یک انتخابات حزبی پیروز نشده بلکه از طریق افراد نزدیک به یک خط فکری خاص که به او رای دادند انتخاب شده است بنابراین جناب روحانی باید در کابینه دولت آینده خود بهصورت فراجناحی و از نیروهای کار آمد و شایسته بهره ببرد. حذف استعداد و ظرفیت هاى موجود میان نیروهای انقلابی بهدلیل اختلاف نظر سیاسی به هیچ عنوان نمیتواند به نفع منافع ملی باشد. هنر رییس جمهور این است که بتواند باقدرت تمام و با اختیارات قانونى خود از تمام سلایق به بهترین شکل در کنار یکدیگر استفاده کند و بهترین نتیجه ممکن را در راستای رضایت جامعه بهدست آورد. از طرفی باید در نظر گرفت که دولت با وسعت اختیارات اجرایی در سطوح مختلف مدیریت اجرایى، فقط با یک خط فکری سیاسى اداره نمی شود و به همین دلیل دولت نیاز به مدیران اجرایی شایسته و لایق دارد. دولت دوازدهم باید پربرنامه تر و شایسته تر از قبل باشد تا بتواند در جهت کسب رضایت حداکثری جامعه گام بردارد.
نظرات کاربران :