مجید حدادی از بچه محل های ما، سال ۶۷ اواخر جنگ، درحالی که خدمت سربازی را در ارتش میگذراند، چشمانش مورداصابت ترکش قرار گرفتند و نابینا شد. ده بیست سالی است که ازدواج کرده. خدا همسر و فرزندش رو براش نگه داره.
چندسال پیش،خانمش دچار درد ومشکل عجیبی شد.وقتی به بیمارستان مراجعه کرد،جواب معاینات و آزمایش پزشکان خیلی بد بود.یک تومور بدخیم در سر همسر او جاخوش کرده بود.موقعیت اونقدر وخیم بود که ظاهرا از دکترها کاری برنمی آمد.
به پیشنهاد یکی از دکترها،مدارک رو برای پروفسور “مجید سمیعی” که خارج از ایران بود، ایمیل کردند. در کنار مدارک، توضیحی هم از وضعیت خانوادگی بیمار و این که شوهرش جانباز نابیناست، نوشت.پروفسور سمیعی که ظاهر درطول سال فقط چندروز به ایران می آید و به لطف خدا وهمت والایش، بیماران بسیاری را درمان میکند، پذیرفت که همسرمجید را عمل کند.مدتی بعد،پروفسور سمیعی به تهران آمد و همسرمجید را خدمت ایشان بردند.پس از معاینات اولیه، برای عمل و برداشتن تومور وقت تعیین کرد.
قرار شد اولین عمل در نوع خود در ایران که عمل تلسکوپی نام داشت، روی سر آن خانم صورت بگیرد.
آن طور که می گفتند، احتمال داشت عمل موفق نباشد و همسرمجید حدادی …. روز عمل، مجید که تحمل چنین مسئله ای نداشت،همراه خانمش به بیمارستان نرفت.کادر پزشکی و اتاق عمل آماده شدند. بیمار را که به اتاق عمل آوردند،پروفسور سمیعی مکثی کرد. از کادر پزشکی سراغ همسر بیمار یعنی آقا مجید را گرفت که به ایشان توضیح دادند به دلیل اینکه احتمال خطر برای همسرش هست، تحمل نداشته و نیامده است.پروفسور سمیعی، در اقدامی عجیب گفت: “تا همسر ایشان نیاید، من عمل را شروع نمی کنم.”
بالاجبار با مجید تماس گرفتند که با آژانس خودش را به بیمارستان رساند.مجید وارد بیمارستان شد، پروفسور سمیعی جلو رفت و دولا شد و بر سینه مجید که روی صندلی بود بوسه زد و گفت: “من فقط خواستم تو را ببینم تا بهت بگم: “من مدیون فداکاری امثال شما هستم. کاری که تو و امثال تو برای کشور انجام دادید، از کارهای من خیلی باارزش تر و بزرگتره.” و همسر مجید را بدون اخذ ریالی، عمل کرد. پروفسور سمیعی شب قبل وارد ایران شده بود و پس از ساعت ها که صرف عمل کرد، مجددا به آلمان بازگشت.انگاری ماموریت الهی داشت که فقط بیاید ایران و همسر مجید را عمل کند و برود.به لطف خدا ومعجزه علم و عمل پروفسورسمیعی،خوب شد وهمچنان درکنار خانواده خوش میگذراند.
نظرات کاربران :