رهبر انقلاب اسلامی فرمودند: امروز روز به روز بیشتر واضح میشود که نقشهی سیاسی دنیا در حال تغییر است. آن مسئلهی یک قطبی بودن و زورگویی کردن یک قدرت یا دو قدرت بر کشورها و ملتها مشروعیت خودش را از دست داده، یعنی ملتها بیدار شدند. نظام تک قطبی مطرود شده است، به تدریج دارد مطرودتر میشود.
جمعی از مسئولان نظام و میهمانان شرکتکننده در سیوششمین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی با حضرت آیت الله خامنهای دیدار کردند .
به گزارش «انتخاب»؛ گزیده بیانات حضرت آیت الله خامنهای در دیدار به این شرح است:
شخصیت رسول اکرم شخصیت منحصر به فردی در همهی عالم وجود است . نشانههای عظمت حق تعالی را در همهی دوران زندگی آن بزرگوار میشود دید، حتی در هنگام ولادت. ما امروز را به عنوان مولود پیغمبر عید گرفتیم و جشن گرفتیم، حتی در روز ولادت آن بزرگوار هم نشانهها و آثار برکات الهی که منشأ اصلیاش همان نقطهی اوج است یعنی بعثت، انسان مشاهده میکند.
آثار توحید را و نشانههای عملی توحید را انسان در روز ولادت هم میبیند. از داخل کعبه که بتها در آنجا سرنگون میشوند تا برخورد با بتهای طاغوتی، طاغوتهای بزرگ بشری آن روز، فلان دریاچهی مقدس خشک میشود، فلان آتشکدهی به اصطلاح مقدس خاموش میشود، کنگرههای طاق کسری فرو میریزد، این حوادث رخ میدهد. لذا روز ولادت یک روز معمولی نیست، روز بسیار مهمی است، روز بسیار بزرگی است.
ما این روز را عید میگیریم به این مناسبت. نکتهی اساسی این است که عیدگرفتن فقط جشن و ماندگاری و یادبود و این چیزها نیست. عیدگرفتن برای درس گرفتن است. برای الگو قرار دادن پیغمبر اکرم است.
یکی از درسهای زندگی و ولادت پیامبر(ص) این است که فرمود: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ» من روی این مسئلهی عزیزٌ علیه ما عنتم میخواهم تکیه کنم. شما که رنج میکشید، پیغمبر رنج میکشد. بلاشک این مخصوص به مسلمان معاصر پیغمبر نیست، خطاب به عموم مؤمنین در طول تاریخ است، یعنی اگر امروز مسلمانها در فلسطین و میانمار و… رنج میکشند، بدانند این رنج روح مطهّر پیغمبر را به رنج و زحمت در میآورد؛ در نقطهی مقابل، وضع دشمنان است که از رنج شما خوشحال میشوند. طبعاً وقتی یک چنین حالتی دارد آن جبهه سعی میکند شما را به سمت سختی و بدبختی پیش ببرد.
خب حالا این رنجهای امت اسلامی در زمان کنونی ناشی از چیست؟ یکی از مهمترین عوامل تفرّق مسلمین است: از هم جداییم، متفرقیم، وقتی که متفرّق هستیم وقتی خیرخواه هم نیستیم، وقتی گاهی حتی بدخواه همدیگر هستیم؛ خب نتیجه همین است. اینجا هم باز قرآن صریح است: وقتی تنازع کردید فشل بوجود میآید. فشل یعنی سستی. اختلاف که پیدا کردید قهراً خاک نشین و ذلیل میشوید و قهراً وسیلهی تسلط دیگران بر خودتان را فراهم میکنید. این طور است. نتیجه تفرّق این است.
باید برویم به سمت عملی شدن هفته وحدت. حالا وحدت یعنی چه؟ مراد از وحدت قطعاً وحدت مذهبی نیست؛ یعنی اینکه این به مذهب آن دربیاید، آن به مذهب این دربیاید؛ نه، این قطعاً مراد نیست. وحدت جغرافیایی هم نیست، مثل آن چیزی که در دهههای شصت میلادی و هفتاد میلادی، بعضی کشورهای عربی با هم اتّحاد پیدا کردند و اعلام کردند که یکی هستند، که نشد و نمیشود و امکان هم ندارد. مراد از وحدت، وحدت در حفظِ منافعِ امّتِ اسلامی است. اوّل تشخیص بدهیم منافع امّت اسلامی کجاست و در چیست؛ بعد در این زمینه ملّتها با هم توافق کنند، ببینند امّت اسلامی امروز به چه احتیاج دارد، با که باید دشمنی کرد، با که باید دوستی کرد و چه جوری دوستی کرد، این جهتگیریها را در ضمن گفتگوها و مذاکرات، به توافق برسند، در این جهت حرکت کنند. مراد این است: اشتراک عمل در برابر نقشههای استکبار.
امروز روز به روز بیشتر واضح میشود که نقشهی سیاسی دنیا در حال تغییر است. آن مسئلهی یک قطبی بودن و زورگویی کردن یک قدرت یا دو قدرت بر کشورها و ملتها مشروعیت خودش را از دست داده، یعنی ملتها بیدار شدند. نظام تک قطبی مطرود شده است، به تدریج دارد مطرودتر میشود.
نظام تک قطبی یعنی چه؟ یعنی اینکه مثلاً فرض کنید آمریکا بنشیند برای عراق یا برای سوریه یا برای ایران یا برای لبنان یا برای فلان طراحی کند: «باید این کار را بکنید، باید این بشود، باید این نشود» گاهی بگوید، گاهی هم نگوید، اما عمل کند. امروز این جوری است. طراحی میکنند برای کشورها و بسیج میکنند نیروهایشان را. خب نقشه دارند. استکبار نقشه دارد. تدریجاً این حالت تسلطی که استکبار جهانی بر کشورها و بر ملتها و بر مناطق گوناگون داشته، دارد تغییر میکند، درست مثل تغییری که در دوران نهضتهای ضد استعماری در نیمهی دوم قرن بیست اتفاق افتاد که پشت سر هم کشورها قیام کردند در میانهی قرن بیست علیه استعمار مستقیم.
خب امت اسلامی در این دنیای جدید جایگاهش کجاست؟ ما امّت اسلامی، ما کشورهای اسلامی و ملّتهای اسلامی میتوانیم در دنیای جدیدی که دارد بتدریج شکل میگیرد، میتوانیم جایگاه رفیعی داشته باشیم، میتوانیم بهعنوان یک الگو مطرح بشویم، میتوانیم بهعنوان پیشرو مطرح بشویم، امّا به یک شرط. شرطش چیست؟ اتّحاد، نداشتن تفرقه، خلاص شدن از شرّ وسوسههای دشمن، وسوسههای آمریکا، وسوسههای صهیونیستها، وسوسههای کمپانیها، از شرّ وسوسههای اینها؛ که گاهی این وسوسهها از زبان خودیها شنیده میشود. اگر این شرط را بتوانیم عملی بکنیم، بلاشک خواهیم توانست امّت اسلامی را در جایگاه رفیعی در دنیای آینده و شکل آیندهی جغرافیای سیاسیِ جهان قرار بدهیم.
اتّفاق و اتّحاد بین ملّتهای اسلامی ممکن است. منتها کار لازم دارد. ما حالا از سیاستمداران و زمامداران و حکمرانان کشورهای اسلامی هم ناامید نیستیم امّا بیشترین امیدمان به خواص دنیای اسلام است؛ به علمای دین، به روشنفکران، به اساتید دانشگاه، به جوانان روشنبین، به فرزانگان، به ادبا، به شعرا، به نویسندگان، به گردانندگان مطبوعات، امید ما به اینها است. اینها احساس استقلال و احساس مسئولیّت و احساس وظیفه کنند. وقتی خواص در یک راهی وارد شدند، افکار عمومی را به آن سمت حرکت میدهند. وقتی افکار عمومی در یک کشوری شکل گرفت، سیاستهای ادارهی کشور هم به طور قهری به آن سمت حرکت میکند.
نمونهی کوچکش ما هستیم، جمهوری اسلامی. ما درمقابل قدرتهای بزرگ ایستادیم. یک روزی این دنیا دست دو قدرت بزرگ بود: قدرت آمریکا و قدرت شوروی سابق. هر دو قدرت که در دهها مسئله با هم اختلاف داشتند، در یک مسئله متّفق بودند و آن، ضدیت با جمهوری اسلامی بود. خیال میکردند این نهال را میتوانند از ریشه بکنند. این نهال امروز تبدیل شده به یک درخت تناور. غلط میکند فکر کندن آن را هم کسی بکند. ایستادیم و پیش رفتیم.
آن چیزی که امروز بیش از همه باید روی آن تکیه کنیم مسئلهِی مذهبی است؛ شیعه و سنّی. نباید بگذاریم اختلاف عقیده و اختلاف مذهبی به تنازع کشیده بشود. یک چیزهایی است که تنازع ایجاد میکند، باید به طور جدّ مانع بشویم. حالا سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی هم در محافل خودشان وارد بحث شیعه و سنّی شدند، این خیلی چیز خطرناکی است.
اینهایی که ضدّ اسلامند؛ نه با شیعه خوبند نه با سنّی. اینها وارد بحث شدند. بنده یک وقت گفتم شیعهِی انگلیسی و سنّی آمریکایی؛ بعضی خیال کردند که ما که میگوییم شیعهی انگلیسی، یعنی اینجور تبلیغ کردند به دروغ که شیعهِی انگلیسی یعنی شیعهای که ساکن انگلیس است، نه؛ شیعهی انگلیسی ممکن است در خود کشور اسلامی باشد. منظور الهامگیری از انگلیس است؛ یعنی شیعهی دعوا درست کن، سنّی دعوا درست کن. مثل داعش و مثل وهّابیها و امثال اینها که دعوا درست میکنند. مثل تکفیریها؛ اینها اسمشان مسلمان است، ممکن است متعبّد هم باشند به احکام فردی اسلامی اما در خدمت دشمن حرکت میکنند. اینکه اختلاف ایجاد میکند در خدمت دشمن است، فرقی نمیکند در هر جایگاهی باشد، در هر مقامی باشد، در هر کشوری باشد. ما به این عمیقاً اعتقاد داریم.
ما با کسانی که بعنوان طرفداری از تشیّع احساسات برادران اهل تسنّن را برانگیخته میکردند برخورد جدّی کردیم. این باید همهگیر بشود. باید اتّفاق نظر بوجود بیاید. البته در هر دو طرف تندروانی وجود دارند، هم در شیعه افرادی هستند که حالا یا بر اثر اعتقاداتشان یا هر چه تندروی میکنند، در سنّیها هم کسانی هستند که تندروی میکنند، تندروی وجود دارد.
نظرات کاربران :