به نظر میرسد که اسراییل، خود را همچون کودکی دردسرساز نشان میدهد که اعلام میکند به هیچ توافقی که با ایران حاصل شود، گردن نخواهد گذاشت و تلاش میکند با بکارگیری زور، بر گفتگوهای وین تاثیر گذارد.
بن کاسپیت در المانیتور نوشت: آنچه در خاموشی کامل و به دور از چشم رادارها در دریا آغاز شده بود، اکنون به سرعت به درگیریای خشن و خطرناک تبدیل میشود که بطور گسترده توسط رسانهها بازتاب مییابد. اسراییل و ایران، پرده از منازعه نظامی خود بر میدارند و به نظر میرسد که کسی هم از این بابت، نگرانی ندارد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: رخدادهای پرسرعت اخیر دست کمی از یک نمایش دراماتیک نداشت. ساعاتی پس از حمله به کشتی ساویز، رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، وارد وین شد تا گفتگوهای غیرمستقیم با میانجیگری اروپا با ایران برای احیای توافق هسته ای ۲۰۱۵ را آغاز کند. در همان روز، سفیر امارات در اسراییل، محمد الخوجا، کارش را در تل آویو آغاز کرد. غروب همان روز نتانیاهو، آمریکا که مهمترین متحد اسراییل است را آگاه کرد که تاجایی که به او مربوط میشود، گفتگوهای وین بی ربط است و اسراییل بنا ندارد به هر توافقی هم که حاصل شود، گردن گذارد.
تحلیلگران اسراییلی، تازه ترین رخدادهای جنگ سایه میان ایران و اسراییل را افزایش کنترل شده تنش می دانند یعنی هر دو طرف به آن دامن می زنند اما حواسشان هست که کنترل از دست نرود و به یک جنگ تمام عیار نکشد. یک منبع ارشد دیپلماتیک اسراییل به المانیتور گفت مشکل این است که توانایی کنترل اوضاع، محدود است و دو طرف هرلحظه ممکن است خود را درگیر جنگی عمیق ببینید بی آنکه قصد ورود به آن را داشته باشند.
بحران کابینه در اسراییل، یک آشفتگی بی سابقه سیاسی را پدید آورده و اوضاع را پیچیدهتر کرده است. دولت، چندان کارآیی ای ندارد و بنی گانتز وزیر دفاع، به ندرت با نتانیاهو حرف میزند و همزمان هم نتانیاهو گرفتار یک دادگاه است که به شدت در رسانهها بازتاب مییابد. کابینه امنیتی اسراییل کمتر نشستی برگزار میکند و تصمیمها در شرایطی عجیب و غریب و نامناسب گرفته میشود. بسیاری از اسراییلیها نگرانند که کشور میتواند در هر لحظه خود را درگیر جنگی ببیند که خواهان آن نیست.
مقامهای اطلاعاتی میگویند که کشتی ساویز، یک سکوی ردیابی الکترونیک و پشتیبانی عملیاتی برای نیروهای مسلح ایران در دریای سرخ است که قایقهای تندرو حامل واحدهای کماندویی را در اختیار دارد و به نیروای حوثی برای انجام حملات علیه اهداف سعودی یاری میرساند.
با این حال، دو طرف به روشنی تلاش دارند تا تلفاتی بر طرف مقابل وارد نشود یا کشتیهای همدیگر را غرق نکنند تا به عملیات تلافی جویی منجر نشود. دو حملهای که ایران به تانکرهای اسراییلی در هفتههای اخیر انجام داده نیز همین شرایط را داشت و به خسارتهای سبکی انجامید.
به نظر میرسد که اسراییل، خود را همچون کودکی دردسرساز نشان میدهد که اعلام میکند به هیچ توافقی که با ایران حاصل شود، گردن نخواهد گذاشت و تلاش میکند با بکارگیری زور، بر گفتگوهای وین تاثیر گذارد.
آمریکا و اسراییل، پیش از این بر سر یک سیاست «غافلگیری صفر» توافق کردهاند: آمریکاییها چیزی را بدون اطلاع قبلی به اسراییل، امضا نمیکنند و اسراییلیها هم عملیات نامعمولی را بدون هماهنگی قبلی با واشنگتن به اجرا نمیگذارند.
رخدادهای تازه، نمیتواند ریزش دردناک راهبرد نتانیاهو در برابر ایران در همه جبههها را کمرنگ کند. هنگامی که او ترامپ را ترغیب/متقاعد کرد که آمریکا را از برجام بیرون بکشد، بر روی سه سناریوی ممکن حساب میکرد: نخست اینکه حکومت ایران زیر بار تحریمهای شدیدتر، سرنگون میشود. دوم اینکه ایرانیها کوتاه میآیند و به دوازده خواسته مایک پمپئو تن میدهند یا سومین سناریو هم اینکه ترامپ دستور حمله به زیرساختهای برنامه هستهای ایران را می دهد.
هیچ یک از این سناریوها، به نتیجه نرسید. رئیسجمهور بایدن به کاخ سفید آمد و اکنون نتانیاهو میبیند که همه طرحها و امیدواریهایش یکجا در شرف نابودی است. او در ناچاری، فشار نظامی اسراییل را تشدید میکند و تلاش دارد همان نفوذی را که بر گفتگوهای ۲۰۱۵ داشت، از گذر تهدید روند بین المللی که در وین شکل گرفته، به دست آورد.
این سیاست او، از سیاستهای پیشیناش در برابر ایران هم، خطرناکتر است. اسراییل بهت زده است که چگونه راهبرد فشار حداکثری ترامپ، یک شبه به فشار حداکثری ایران بر آمریکا تبدیل شد. رویکرد نسبتا سختی که جو بایدن در هفتههای نخست ورود به کاخ سفید در برابر ایران داشت، رنگ باخت و اکنون آمریکاییها در حال جستجوی راهی برای بازگشت به توافق هستند و میدانند که قادر به کسب امتیازات مهمی از ایران نیستند.
این وضعیت به نوبه خود میتواند اسراییل را به همان گوشهای براند که پیشتر ایران در آن گیر افتاده بود. انتخاب یک رییس جمهوری محافظه کار تندرو به جای حسن روحانی در انتخابات ژوئن ایران، میتواند تصمیم ایران به تلافی هرگونه تحریک از طرف اسراییل را با خود به بار بیاورد و آن کنترلی را که اسراییل گمان میکند بر تشدید تنش دارد، به خطر اندازد. آمریکاییها نیز به خوبی از حساسیت اوضاع خبر دارند و انتظار میرود این نگرش را در گفتگوهای آینده نزدیک با مقامهای ارشد اسراییلی که در واشنگتن انجام خواهد شد، بطور برجستهای مطرح کنند.
نظرات کاربران :